خلاصه کتاب رئیس خوب، رئیس بد

خلاصه کتاب رئیس خوب، رئیس بد
3
(2)

خلاصه کتاب رئیس خوب، رئیس بد

چگونه بهترین باشیم و از بدترین ها عبرت بگیریم

معرفی كتاب : رییس خوب، رییس بد

رییس خوب، رییس بد
کتاب رییس خوب، رییس بد

دﻛﺘﺮ راﺑﺮت ﺳﺎﺗﻦ ﻧﻮﻳﺴﻨﺪهء اﻳﻦ ﻛﺘﺎب در ﻣﻘﺪﻣﻪ اﻋـﻼم می کند ﻛـﻪ اﺑﻠﻬـﺎن ﺣﺎﺿﺮ در ﻣﺤﻴﻂ ﻫﺎی ﻛﺎری، او را ﺑﻪ ﺳﻮی ﻧﮕﺎرش ﻛﺘﺎب رﻳﻴﺲ ﺧـﻮب، رﻳـﻴﺲ ﺑﺪ ﻫﺪاﻳﺖ ﻛﺮدﻧﺪ؛ زﻳﺮا اﻓﺮاد ﺑﺴﻴﺎر زﻳﺎدی آرزو دارﻧﺪ رﻳﻴﺲ ﺑﺰرگی ﺑﺎﺷـﻨﺪ و ﻳـﺎ رﻳﻴﺲ ﺑﺰرگی داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﻣﻨﻈﻮر از اﻓﺮاد اﺑﻠـﻪ ﻳـﺎ ﻧـﺎدان ، ﻛﺴـﺎنی  ﻫﺴـﺘﻨﺪ  ﻛـﻪ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی اﺣﺘﺮام ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ را ﻧﻘﺾ می ﻛﻨﻨﺪ. در واﻗﻊ ﻛﺘﺎب رﻳﻴﺲ ﺧﻮب، رﻳﻴﺲ ﺑﺪ درﺑﺎرهء ﻛﺎرﻫﺎیی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ روﺳـﺎ اﻧﺠـﺎم می دهند، و ﻧـﻪ روﺳـﺎی ﻣﻌﻤﻮلی. اﻳﻦ ﻛﺘﺎب ﺑﺮ ﺗﻔﺎوت ﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد ﻣﻴﺎن ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ و ﺑـﺪﺗﺮﻳﻦ روﺳـﺎ ﺗﻤﺮﻛـﺰ می ﻛﻨﺪ.

این كتاب دارای 9 فصل است :

  1. ذهنیت درست
  2. كنترل را به دست بگیرید
  3. بكوشید خردمند باشید
  4. ستاره ها و سیب های گندیده
  5. حرف و عمل را به هم پیوند دهید
  6. در نقش سپر انسانی عمل كنید
  7. از زیر بار كارهای ناخوشایند شانه خالی نكنید
  8. رییس ابله درون خود را بشكنید،
  9. سخن آخر: كارهایی كه روسای خوب انجام می دهند

در اﻳﻦ ﺟﺎ ﺑﻪ اﺧﺘﺼﺎر ﻣﺤﺘﻮای ﻫﺮ یک از اﻳﻦ ﻓﺼﻮل را ﺑﺮرسی می ﻛﻨﻴﻢ.

ﻓﺼﻞ یک: ذﻫﻨﻴﺖ درﺳﺖ

ذﻫﻨﻴﺖ درﺳﺖ-  خلاصه کتاب رئیس خوب، رئیس بد
ذﻫﻨﻴﺖ درﺳﺖ

ﻓﺼﻞ یک ﺑﻪ اﻫﻤﻴﺖ روﺳﺎ و ﻧﻘﺶ ﻛﻠﻴﺪی آنها در ﻣﺤـﻴﻂ  ﻫـﺎی ﻛـﺎری اﺷـﺎره می ﻛﻨﺪ و از ﺗﺄﺛﻴﺮ روﺳﺎ حتی ﺑﺮ ﺳﻼﻣﺖ ﻛﺎرﻛﻨﺎن ﺷﺎن ﺳﺨﻦ می ﮔﻮﻳﺪ. ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه ﺑـﻪ ﭘــﮋوﻫﺶ ﻫــﺎی ﺑﺴــﻴﺎری در اﻳــﻦ ﺧﺼــﻮص و ﻣﺜــﺎل ﻫــﺎیی از ﺗــﺎﺛﻴﺮات روﺳــﺎ در ﻣﺤﻴﻂ ﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن از ورزش ﻗﻬﺮﻣﺎنی ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﻛﺴـﺐ و ﻛﺎرﻫـﺎ می ﭘـﺮدازد و ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺳﺮاغ ﭘﻨﺞ ذهنیتی می رود ﻛﻪ در ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ روﺳﺎ دﻳﺪه می ﺷﻮﻧﺪ:

  1. ﻣﻴﺎﻧﻪ روی در ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ
  2. ﺛﺒﺎت ﻗﺪم
  3. ﺟﺴﺘﺠﻮی ﭘﻴﺮوزی ﻫﺎی کوچک
  4. دوری از ﺳﻢ رﻳﺎﺳﺖ
  5. ﭘﺸﺘﻴﺒﺎنی از زﻳﺮدﺳﺘﺎن

او در اداﻣﻪ ﺑﺤﺚ ﻋﻤﻠﻜﺮد و اﻧﺴﺎﻧﻴﺖ را ﻣﻄﺮح ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع اﺷـﺎره می ﻛﻨﺪ ﻛﻪ یک رﻳﻴﺲ ﺧﻮب ﻫﻤﻮاره می  ﻛﻮﺷـﺪ  ﺑـﻪ ﻫـﺮ ﻃﺮﻳـﻖ ﻣﻤﻜـﻦ ﻣﻴـﺎن ﻣﺴﺎﻟﻪء ﻋﻤﻠﻜﺮد و ﺑﺮﺧﻮرد اﻧﺴﺎنی ﺑﺎ ﻛﺎرﻛﻨﺎن یک ﺗﻌﺎدل ﺑﺮﻗﺮار ﻛﻨﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪء دﻛﺘﺮ ﺳﺎﺗﻦ، اﻳﺠﺎد ﺗﻮازن ﻣﻴﺎن ﭘﻮل و ﻋﺸﻖ ﻫﺪف اصلی یک رﻳـﻴﺲ ﺧﻮب اﺳﺖ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻣﻌﻴﺎری ﺑﺮای ﺷﻨﺎﺳﺎیی روﺳﺎی ﺧﻮب ﺑﻪ ﺷﻤﺎر می رود.

ﻓﺼﻞ دو: ﻛﻨﺘﺮل را ﺑﻪ دﺳﺖ ﮔﻴﺮﻳﺪ

ﻛﻨﺘﺮل را ﺑﻪ دﺳﺖ ﮔﻴﺮﻳﺪ-  خلاصه کتاب رئیس خوب، رئیس بد
ﻛﻨﺘﺮل را ﺑﻪ دﺳﺖ ﮔﻴﺮﻳﺪ

ﻓﺼﻞ دو ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ اﺷﺎره می ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ رﻳﻴﺲ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎﻳﺪ دﻳﮕﺮان را ﻣﺘﻘﺎﻋـﺪ ﺳﺎزد ﻛﻪ ﻛﻨﺘﺮل اوﺿﺎع را در دﺳﺖ دارد، و ﮔﻔﺘـﺎر و ﻛـﺮدارش ﻓـﻮق اﻟﻌـﺎده ﻣـﻮﺛﺮ اﺳﺖ. ﻧﻜﺘﻪء ﻣﻬﻢ در اﻳﻦ ﺟﺎ، آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ رﻫﺒﺮان ﺑﺴﻴﺎر ﺑﻴﺶ از آن ﭼـﻪ ﺳﺰاوارش ﻫﺴﺘﻨﺪ از ﺳﻮی زﻳﺮدﺳﺘﺎن، روﺳﺎ، و اﻓﺮاد ﺑﻴﺮونی اﻋﺘﺒﺎر می ﮔﻴﺮﻧﺪ و ﻧﻴﺰ ﺳﺮزﻧﺶ می ﺷﻮﻧﺪ. ﺑﻪ ﻗﻮل ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه، اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه را افسانهء رﻫﺒﺮی می ﻧﺎﻣﻨـﺪ. وی می ﮔﻮﻳﺪ ﻛﻪ رﻫﺒﺮان نمی ﺗﻮاﻧﻨﺪ اﻳﻦ اﻓﺴﺎﻧﻪ را از ﺑﻴﻦ ﺑﺒﺮﻧﺪ، ولی می ﺗﻮاﻧﻨـﺪ از آن ﺑﻪ ﺳﻮد ﺧﻮد اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻨﺪ. ﺑ

ﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺟﻬﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻬﺘـﺮﻳﻦ روﺳـﺎ ﺑـﻪ اﻳـﻦ ذﻫﻨﻴﺖ ﻛﻨﺘﺮل در ﻋﻤﻞ داﻣﻦ می زﻧﻨﺪ. ﻣﺜﻼ ﭼﻨـﺎن رﻓﺘـﺎر می ﻛﻨﻨـﺪ ﻛـﻪ ﮔـﻮیی ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ در ﻛﻨﺘﺮل آنهاﺳﺖ، حتی وقتی نیستند. آنها ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﺟﻠﻮی ﺗﺮدﻳﺪ ﺧﻮد را می ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﺑﻪ دﻳﮕﺮان اﻋﺘﺒﺎر می دﻫﻨﺪ، و از ﺧﻮدﺷﺎن اﻧﺘﻘﺎد می ﻛﻨﻨﺪ. دﻛﺘﺮ ﺳﺎﺗﻦ در اداﻣﻪء ﻓﺼﻞ دو ﻣﺜﺎل ﺑﺴﻴﺎر خوبی را از ﻧﺤـﻮهء در دﺳـﺖ گرفتن ﻛﻨﺘـﺮل اوﺿﺎع ﺗﻮﺳﻂ رﻫﺒﺮ ﺷﺮﻛﺖ ﺑﺤﺮان زده ای ﺑﻪ ﻧﺎم ﻣﭙﻞ ﻟﻴﻒ ﻓﻮدز اراﻳﻪ می ﻛﻨـﺪ. و در ﭘﺎﻳﺎن ﻳﺎدآوری می ﻛﻨﺪ ﻛﻪ روﺳﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﻗﺪرت ﻫﺎ و ﻣﺤﺪودﻳﺖ ﻫﺎی ﺧﻮد را ﻣـﺪ ﻧﻈـﺮ ﻗﺮار ﺑﺪﻫﻨﺪ.

ﻓﺼﻞ ﺳﻪ: ﺑﻜﻮﺷﻴﺪ ﺧﺮدﻣﻨﺪ ﺑﺎﺷﻴﺪ

ﺑﻜﻮﺷﻴﺪ ﺧﺮدﻣﻨﺪ ﺑﺎﺷﻴﺪ-  خلاصه کتاب رئیس خوب، رئیس بد
ﺑﻜﻮﺷﻴﺪ ﺧﺮدﻣﻨﺪ ﺑﺎﺷﻴﺪ

ﻓﺼﻞ ﺳﻪ ﺑﻪ ﺗﺸﺮﻳﺢ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع می ﭘـﺮدازد ﻛـﻪ روﺳـﺎی ﺧـﻮب می ﺗﻮاﻧﻨـﺪ ﺑـﺎ ﺑﻬﺮه ﮔﻴﺮی از ﻣﻘﺪاری ﺗﻮاﺿﻊ و ﺗﺮدﻳﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧـﻮد ، از دراﻓﺘـﺎدن ﺑـﻪ ورﻃـه ﺗﻜﺒﺮ و ﻛﻠﻪ شقی در اﻣﺎن ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﺗﺎ ﺧﺮدﻣﻨﺪاﻧﻪ رﻓﺘﺎر ﻛﻨﻨﺪ. ﺑـﻪ ﮔﻔﺘـﻪء ﻧﻮﻳﺴـﻨﺪه، ﺗﻔﺎوت یک رﻳﻴﺲ ﺧﺮدﻣﻨﺪ ﺑﺎ یک رﻳﻴﺲ ﺻﺮﻓﺎً ﺑﺎﻫﻮش در آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻋﻘﺎﻳﺪ و ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺧﻮد دﭼﺎر ﺗﺮدﻳﺪ می ﺷﻮد و از زﻳﺮدﺳﺘﺎن ﻧﻴﺰ ﻛﻤﻚ می ﻃﻠﺒﺪ.

دﻛﺘﺮ ﺳﺎﺗﻦ ﺳﭙﺲ درﺑﺎرهء ﻧﻘﺶ اﻣﻨﻴﺖ روانی ﻛﺎرﻛﻨﺎن در ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﺷﻜﺴﺖ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر درس ﮔﺮﻓﺘﻦ از آن ﺻﺤﺒﺖ می ﻛﻨﺪ و اﻇﻬﺎر می دارد ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ روﺳـﺎ  ﺑـﺎ ﺑﺨﺸﻮدن ﺧﻄﺎﻫﺎی اﻓﺮاد، ﺗﺮس را از ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر ﺧﻮد ﺑﻴﺮون می راﻧﻨﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺑﺎ ﺗﺮس زدایی ﻣﻮﺟﺐ ﭘﺮورش ﺧﻼﻗﻴﺖ می ﺷﻮﻧﺪ. او در اداﻣﻪء اﻳﻦ ﻓﺼﻞ درﺑـﺎرهء اﻗﺪاﻣﺎت روﺳﺎی ﺧﺮدﻣﻨﺪ ﺳﺨﻦ می ﮔﻮﻳﺪ و ﻣﺜﺎل ﻫﺎی جالبی را ﻧﻴﺰ اراﻳﻪ می ﻛﻨـﺪ. از ﺟﻤﻠﻪء اﻗﺪاﻣﺎت ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ روﺳﺎ می ﺗﻮان ﺑﻪ ﺑﺮﻃـﺮف ﺳـﺎﺧﺘﻦ ﭘﺎﺷـﻨﻪء آﺷـﻴﻞ ﺧﻮد، دﻟﺴﻮزی و ﻫﻤﺪلی ﺑﺎ ﻛﺎرﻛﻨﺎن، و ﻗﺪردانی از آنها اﺷﺎره ﻛﺮد.

ﻓﺼﻞ ﭼﻬﺎر: ﺳﺘﺎره ﻫﺎ و ﺳﻴﺐ ﻫﺎی ﮔﻨﺪﻳﺪه

ﺳﺘﺎره ﻫﺎ و ﺳﻴﺐ ﻫﺎی ﮔﻨﺪﻳﺪه-  خلاصه کتاب رئیس خوب، رئیس بد
ﺳﺘﺎره ﻫﺎ و ﺳﻴﺐ ﻫﺎی ﮔﻨﺪﻳﺪه

فصل ﭼﻬﺎر ﺑﻪ اﻫﻤﻴﺖ رواﺑﻂ اﻧﺴﺎنی ﺳﺎﻟﻢ در ﻣﻴﺎن ﻛﺎرﻛﻨﺎن می ﭘﺮدازد و اﻳـﻦ  ﻛـﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ روﺳﺎ ﺻﺮﻓﺎ اﻓﺮادی ﺑﺎ ﻣﻬﺎرت ﻫﺎی درﺧﺸﺎن و تک را اﺳﺘﺨﺪام نمی ﻛﻨﻨـﺪ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﻛﺎرﻣﻨﺪانی را ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ می ﮔﻴﺮﻧﺪ ﻛﻪ ﺗﻮان و اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎﻳﺸﺎن را ﺑـﺎ دﻳﮕـﺮان ﮔﺮه ﺑﺰﻧﻨﺪ؛ ﭼﺮا ﻛﻪ وابستگی ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ یک واﻗﻌﻴﺖ ﮔﺮﻳﺰﻧﺎﭘﺬﻳﺮ و ﺿﺮوری در زندگی ﺳﺎزﻣﺎنی اﺳﺖ. اﻳﻦ ﻓﺼﻞ ﻧﺸﺎن می دﻫﺪ ﻛﻪ روﺳﺎ ﭼﮕﻮﻧـﻪ ﻛﺎرﻛﻨـﺎنی را اﻧﺘﺨـﺎب ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﻼوه ﺑـﺮ ﻋﻤﻠﻜـﺮد اﻧﻔـﺮادی ﺑﺎﺷـﻜﻮه ، ﺑﺎﻋـﺚ ﺷـﻜﻮﻓﺎیی اﺳـﺘﻌﺪادﻫﺎی دﻳﮕﺮان ﻧﻴﺰ ﺑﺸﻮﻧﺪ.

دﻛﺘﺮ ﺳﺎﺗﻦ می ﮔﻮﻳﺪ ﻛﻪ روﺳﺎ در اﺑﺘﺪا ﺑﺎﻳـﺪ ﺑﺒﻴﻨﻨـﺪ ﺳـﺘﺎره ﻫﺎﻳﺸـﺎن ﭼـﻪ ﻛﺴـﺎنی ﻫﺴﺘﻨﺪ؟ ﭼﺮا ﻛﻪ ﭘﺮورش ﺳﺘﺎره ﻫﺎی ﺧﻮدﺧﻮاه می ﺗﻮاﻧﺪ ﻓﻮق اﻟﻌـﺎده ﻣﺨـﺮب ﺑﺎﺷـﺪ. ﺳﭙﺲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع اﺷﺎره می ﻛﻨﺪ ﻛﻪ اﻓﺮاد راﻛـﺪ، اﺷـﺨﺎص اﻓﺴـﺮده ﻛﻨﻨـﺪه، و اﺑﻠﻬﺎن ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪء ﺳﻴﺐ ﻫﺎی ﮔﻨﺪﻳﺪه ای ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ دﻳﮕﺮان را ﻧﻴﺰ ﻓﺎﺳﺪ می ﻛﻨﻨﺪ.

فصل ﭘﻨﺞ: ﺣﺮف و ﻋﻤﻞ را ﺑﻪ ﻫﻢ گره بزنید

ﺣﺮف و ﻋﻤﻞ را ﺑﻪ ﻫﻢ گره بزنید-  خلاصه کتاب رئیس خوب، رئیس بد
ﺣﺮف و ﻋﻤﻞ را ﺑﻪ ﻫﻢ گره بزنید

ﮔﺎهی می ﺑﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ روﺳﺎ و اﻓﺮادﺷﺎن ﺑﺎ وﺟﻮد آن ﻛﻪ می داﻧﻨﺪ دﻗﻴﻘﺎ ﭼﻪ ﻛﺎری ﺑﺎﻳـﺪ اﻧﺠﺎم ﺷﻮد، ﺑﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎ و ﺑﺮرسی ﻫﺎ در آن ﺧﺼﻮص اداﻣﻪ می دﻫﻨـﺪ؛ و ﻫﻤـﻪء آن وراجی ﻫﺎ ﺧﻮد ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺑﻪ ﻫﺪف می ﮔﺮدد. ﺑﻪ ﮔﻔﺘـﻪ ء دﻛﺘـﺮ ﺳـﺎﺗﻦ، در ﭼﻨـﻴﻦ ﺷﺮایطی می ﮔﻮﻳﻴﻢ روﺳﺎ در دام ﺳﺨﻨﺎن زﻳﺒﺎ افتاده اﻧـﺪ. ﻋﻠـﺖ آن اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻇﺎﻫﺮا اﻧﺒﻮه واژه ﻫﺎ و اﻋﺪاد و ﺗﺼﺎوﻳﺮ ﺑﻪ ﻃﺮز غریبی تسلی ﺑﺨﺶ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه اﺷﺎره می ﻛﻨﺪ ﻛﻪ حتی ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ روﺳﺎ گاهی در اﺟـﺮای اﻳـﺪه ﻫـﺎی ﺧـﻮب در می ﻣﺎﻧﻨﺪ و ﺷﻜﺎف ﻣﻴﺎن داﻧﺶ و ﻛﻨﺶ یک واﻗﻌﻴـﺖ ﮔﺮﻳـﺰ ﻧﺎﭘـﺬﻳﺮ در زندگی ﺳﺎزﻣﺎنی اﺳﺖ. ﺑﺎ اﻳﻦ ﺣﺎل ﻣﻴﺎن ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ و ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ روﺳـﺎ ﺗﻔـﺎوت ﻫـﺎی ﺑﻨﻴـﺎدینی وﺟﻮد دارد. ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﻫﺎ حتی درک نمی ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺮﺗﺒﺎ ﺑﺎﻋـﺚ ﺳـﺮﻛﻮبی و ﮔﻤﺮاهی اﻗﺪاﻣﺎت می ﺷﻮﻧﺪ؛ ولی ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻫﺎ راه ﻫﺎیی را ﺑﺮای ﭘﺮ ﻛﺮدن ﺷـﻜﺎف ﻫـﺎی ﻣﻴـﺎن داﻧﺶ – ﻛﻨﺶ می ﻳﺎﺑﻨﺪ.

از ﺟﻤﻠﻪء اﻳﻦ راه ﻫﺎ، ﺟﻠﻮﮔﻴﺮی ﺧﻮد رﻳﻴﺲ از ﭘﺮﮔﻮیی، ﺳﺮ درآوردن از ﻛﺎر اصلی ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ، ﻫﻤﺪلی ﺑﺎ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن، ﺗﻜﺮار راﻫﻨﻤـﺎیی ﻫـﺎی ﻣﻠﻤـﻮس، رﻋﺎﻳـﺖ اﺻـﻮل ﺳﺎدگی، ﻋﺪم ﭘﻴـﺮوی ﻛﻮرﻛﻮراﻧـﻪ از روﺳـﺎی دﻳﮕـﺮ، و اﺳـﺘﻔﺎده از راه  ﺣـﻞ ﻫـﺎی ﺧﻮﻧﺴﺮداﻧﻪ در ﻛﻨﺎر اﺣﺴﺎﺳﺎت آﺗﺸﻴﻦ اﺳﺖ. او در ﭘﺎﻳﺎن اﻳﻦ ﻓﺼﻞ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻫﺎیی را ﺑﺮای از ﻣﻴﺎن ﺑﺮداﺷﺘﻦ ﻣﻮاﻧﻊ اﻗﺪام اراﻳﻪ می دﻫﺪ.

ﻓﺼﻞ ﺷﺶ: در ﻧﻘﺶ ﺳﭙﺮ اﻧﺴﺎنی ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﺪ

در ﻧﻘﺶ ﺳﭙﺮ اﻧﺴﺎنی ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﺪ-  خلاصه کتاب رئیس خوب، رئیس بد
در ﻧﻘﺶ ﺳﭙﺮ اﻧﺴﺎنی ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﺪ

مهم ﺗﺮﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ در اﻳﻦ ﻓﺼﻞ آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ روﺳﺎ اﺟﺎزه می دﻫﻨﺪ ﻛـﺎرمندان ﺑــﻪ ﻛﺎرﺷــﺎن ﺑﺮﺳــﻨﺪ. آنها از اﻓﺮادﺷــﺎن در ﺑﺮاﺑــﺮ ﺗﺸــﺮﻳﻔﺎت اداری، ﻣــﺪﻳﺮان ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﺟﻮ، ﺑﺎزدﻳﺪ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن ﻓﻀﻮل، ﺟﻠﺴـﺎت ﻏﻴﺮﺿـﺮوری، و   ﺑﺮخی ﺗـﻮﻫﻴﻦ ﻫـﺎ، ورودﻫﺎی ﺳﺮزده، و ﻋﻮاﻣﻞ اﺗﻼف وﻗﺖ ﻣﺤﺎﻓﻈﺖ می  ﻛﻨﻨـﺪ. ﺑـﻪ ﮔﻔﺘـﻪء دﻛﺘـﺮ ﺳﺎﺗﻦ، ﺧﺪﻣﺖ در ﻧﻘﺶ ﺳﭙﺮ اﻧﺴﺎنی، ﺟﺬب و دور ﻛﺮدن اﻧﺮژی منفی ﻣﺎﻓﻮق ﻫـﺎ و ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن، اﻧﺠـﺎم ﻫـﺮ ﻧـﻮع ﻛـﺎر ﻛﺴـﻞ ﻛﻨﻨـﺪه و  ﭼﺮﻧـﺪ، و ﻣﺒـﺎرزه ﺑـﺎ اﺑﻠﻬـﺎن از وﻳﮋگی ﻫﺎی یک رﻳﻴﺲ ﺧﻮب اﺳﺖ.

در اﻳﻨﺠﺎ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻬﻢ اﺳﺖ ﻛـﻪ زﻳﺮدﺳـﺘﺎن اﻳـﻦ ﺣﻤﺎﻳـﺖ را ﺑـﺎور داﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷـﻨﺪ. ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه ﺑﻪ روﺳﺎ ﺗﻮﺻﻴﻪ می ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣـﻮﺛﺮ از زﻳﺮدﺳـﺘﺎن ﺧـﻮد اﻳﻦ اﻗﺪاﻣﺎت را ﺳﺮ ﻟﻮﺣﻪء ﻛﺎر ﺧﻮد ﺳﺎزﻧﺪ: ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻃﺮیقی وﻗﺖ ﻛﺎرﻛﻨـﺎن را ﺑـﻪ ﻫﺪر ﻧﺪﻫﻨﺪ، در ﺑﺮاﺑﺮ دﺳﺘﻮرات اﺑﻠﻬﺎﻧﻪ ای ﻛﻪ از ﺑﺎﻻ می رﺳﺪ ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﻛﻨﻨﺪ، ﺟﻠﻮی ﻣﺰاﺣﻤﺎن ﺑﻴﺮونی را ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ، و ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز آنها ﺑﺠﻨﮕﻨﺪ.

ﻓﺼﻞ ﻫﻔﺖ: از زﻳﺮ ﺑﺎر ﻛﺎرﻫﺎی ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ ﺷﺎنه ﺧﺎلی ﻧﻜﻨﻴﺪ

ﺷﺎنه ﺧﺎلی ﻧﻜﻨﻴﺪ-  خلاصه کتاب رئیس خوب، رئیس بد
ﺷﺎنه ﺧﺎلی ﻧﻜﻨﻴﺪ

ﻫﺮ رییسی ﻣﺠﺒﻮر اﺳﺖ دﺳﺖ ﺑﻪ ﻛﺎرﻫﺎیی ﺑﺰﻧﺪ ﻛـﻪ ﻣﻮﺟـﺐ ﻧـﺎراحتی و رﻧﺠـﺶ اﻓﺮاد می ﺷﻮد. روﺳﺎ وﻇﻴﻔﻪ دارﻧﺪ ﻛﻪ ﺗﻮﺑﻴﺦ رسمی ﺻـﺎدر ﻛﻨﻨـﺪ، اﻓـﺮاد را اﺧـﺮاج ﻛﻨﻨﺪ، درﺧﻮاﺳﺖ ﻫﺎی ﺑﻮدﺟﻪ را رد ﻛﻨﻨﺪ، ﻛﺎرﻛﻨﺎن را ﺑﻪ ﻣﺸﺎغلی اﻧﺘﻘﺎل دﻫﻨﺪ ﻛـﻪ نمی ﺧﻮاﻫﻨﺪ، و ادﻏﺎم ﻫﺎ، اﺧﺮاج ﻫﺎ، و تعطیلی ﻫﺎ را ﺑﻪ اﺟـﺮا درآورﻧـﺪ. دﻛﺘـﺮ ﺳـﺎﺗﻦ می ﮔﻮﻳﺪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ روﺳﺎ ﻛﺎرﻫﺎی دﺷﻮار را ﺑـﻪ ﺗﻌﻮﻳـﻖ ﻧﻴﻨﺪاﺧﺘـﻪ و از آنها ﻃﻔـﺮه نمی روﻧﺪ. اﻳﻦ در ﺣﺎلی اﺳﺖ ﻛﻪ روﺳﺎی ﺑـﺪ در ﺳـﺮزﻣﻴﻦ ﺧﻴـﺎلی اﻧﻜـﺎر و وﻫـﻢ زﻧﺪگی می ﻛﻨﻨﺪ. آنها در اﺑﺪاع ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎیی ﺑـﺮای ﺑـﻪ ﺗﻌﻮﻳـﻖ اﻧـﺪاﺧﺘﻦ ﻛﺎرﻫـﺎی ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ ﻣﻬﺎرت ﭼﺸﻤﮕﻴﺮی دارﻧﺪ. ﺷﺎﻳﺪ ﺳﺨﻨﺎن ﺟﺪی را ﺑﻪ زﺑﺎن ﺑﻴﺎورﻧﺪ ولی ﺷﻬﺎﻣﺖ ﻧﺪارﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪء ﺑﺎزﺧﻮرد منفی، ﺗﻨﺒﻴﻬﺎت، و ﻳﺎ دﻳﮕـﺮ اﺧﺒـﺎر ﺑـﺪ ﺑـﺎ ﻛﺎرﻛﻨﺎن ﺑﺮﺧﻮرد ﻛﻨﻨﺪ.

ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه در اداﻣﻪء اﻳﻦ ﻓﺼـﻞ  اﺷـﺎره می کند ﻛـﻪ ﺑـﺮ اﺳـﺎس ﭘـﮋوﻫﺶﻫـﺎی داﻧﺸﻤﻨﺪان رﻓﺘﺎرﺷﻨﺎس، اﺳﺘﻔﺎده از ﭼﻬﺎر ﭘﺎدزﻫﺮ می ﺗﻮاﻧﺪ آﺳﻴﺐ ﻧﺎشی از ﻛﺎرﻫﺎی ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ را ﻛﺎﻫﺶ دﻫـﺪ:

  1. ﭘـﻴﺶ بینی
  2. درك ﭼﺮایی
  3. ﻛﻨﺘـﺮل ﺑـﺮ رﺧـﺪادﻫﺎ
  4. دﻟﺴﻮزی

 ﺳﭙﺲ ﺗﻮﺻﻴﻪ ﻫﺎیی ﻛﺎرﺑﺮدی را ﺑﺮای ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﻮﺛﺮ ﻛﺎرﻫﺎی ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ ﺑﻪ روﺳﺎ اراﻳﻪ می دﻫﺪ.

ﻓﺼﻞ ﻫﺸﺖ: رﻳﻴﺲ اﺑﻠﻪ درون ﺧﻮد را ﺑﺸﻜﻨﻴﺪ

رﻳﻴﺲ اﺑﻠﻪ درون ﺧﻮد را ﺑﺸﻜﻨﻴﺪ-  خلاصه کتاب رئیس خوب، رئیس بد
رﻳﻴﺲ اﺑﻠﻪ درون ﺧﻮد را ﺑﺸﻜﻨﻴﺪ

ﻓﺼﻞ ﻫﺸﺖ اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ را ﻣﻄﺮح می ﺳﺎزد ﻛﻪ وﻳﮋگی ﻫﺎی ﻣﺸـﺘﺮك ﭘﺴـﺖ ﻫـﺎی رﻳﺎﺳﺖ (یعنی ﻗﺪرت، ﻓﺸﺎر ﻋﻤﻠﻜﺮد، و خستگی) ﻣﻮﺟﺐ می ﺷﻮد ﻛﻪ روﺳﺎ ﺑﺎﻋـﺚ احساس هتک ﺣﺮﻣﺖ، آﺳﻴﺐ ﻋﺎطفی، و ﺗﺨﻠﻴﻪء اﻧـﺮژی در زﻳﺮدﺳـﺘﺎن ﺑﺸـﻮﻧﺪ. اﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﻮﺿﻴﺢ می دﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﭼـﺮا روﺳـﺎ ﺳـﻬﻢ ﻋﻤـﺪه ای در زورﮔـﻮییﻫـﺎ و ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده ﻫﺎ در ﻣﺤﻴﻂ ﻫﺎی ﻛﺎری دارﻧﺪ. ﺳﭙﺲ دﻛﺘﺮ ﺳﺎﺗﻦ ﺑﺎ ذﻛـﺮ ﻣﺜـﺎلﻫـﺎ و ﭘﮋوﻫﺶ ﻫﺎ آﺳﻴﺐ ﻧﺎشی از اﻳﻦ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺑﺮخی روﺳﺎ را از اﺑﻌﺎد ﻣﺨﺘﻠـﻒ ﺑﺮرسی ﻛﺮده و ﺑﻪ ﻋﻠﻞ و درﻣﺎن ﻫﺎ ﻧﻴﺰ می ﭘﺮدازد. او از ﺟﻤﻠﻪء ﻋﻠـﻞ ﺑـﺪرﻓﺘﺎری روﺳـﺎ را آﻟﻮدگی ﺑﻪ ﺳﻢ ﻗﺪرت، ﻓﺸﺎر ﻋﻤﻠﻜﺮد، و ﺣﺎﻻت ﺑﺪ جسمی داﻧﺴﺘﻪ، و راه ﺣﻞ ﻫﺎیی را ﺑﺮای ﻫﺮ یک از آنها ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد می دﻫﺪ.

ﺳﺨﻦ آﺧﺮ: ﻛﺎرﻫﺎیی ﻛﻪ روﺳﺎی ﺧﻮب اﻧﺠﺎم می دﻫﻨﺪ

ﻧﻮﻳﺴﻨﺪهء رﻳﻴﺲ ﺧﻮب، رﻳﻴﺲ ﺑﺪ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ در ﻣﻮﺧﺮه ای ﻛـﻪ در ﭼـﺎپ ﻫـﺎی ﺑﻌﺪی اﻳﻦ ﻛﺘﺎب اﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪه، ﺑﻪ ﻧﻜﺎت دﻳﮕﺮی می ﭘﺮدازد ﻛﻪ ﭘﺲ از ﻧﮕـﺎرش  آن درﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. او در اﻳﻦ ﺑﺨﺶ از ﻛﺘﺎب یک ﻣﺎﺟﺮای عینی ﻋﻤﻠﻜﺮد یک رﻳـﻴﺲ ﺑﺰرگ را ﻧﻘﻞ می ﻛﻨﺪ و ﺳﭙﺲ ﻧﻜﺎت کوچک ولی جالبی  را در ﻣـﻮرد رﻓﺘﺎرﻫـﺎی روﺳﺎی ﺧﻮب می اﻓﺰاﻳﺪ.

منبع :

برداشتی از کتاب :

رئیس خوب، رئیس بد

نویسنده : دکتر رابرت ساتن

مترجم : سارا پنجی زاده

گردآوری :

حسین شکرگزار

غیاث الدین مشایی

میانگین امتیاز 3 / 5. تعداد آرا: 2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *