صفت های بایسته یک رهبر به روایت جان ماکسول
بخش اول
مقدمه
چه چیزی مردم را وا می دارد که رهبری کسی را بپذیرند؟ چرا مردم در پذیرش رهبری کس دیگری اکراه دارند. اما پشت سر یک نفر دیگر تا آن سر دنیا می روند؟ اگر در عمق وجود خویش نگاه کنید آیا آن صفات و خصوصیات را در خود ببینید که بتوانید رویاهای بزرگ خود را که با هیچ کس در میان نگذاشته اید ، تحقق بخشید؟
همه باید شهامت آن را داشته باشیم که این پرسش را از خود بکنیم و صادقانه به آن پاسخ دهیم تا بتوانیم توانایی واقعی خود را به کار گیریم. هر چیزی از رهبری آغاز و به رهبری ختم می شود و نطفه رهبری در درون هر کسی قرار دارد. اگر مقام رهبری مورد نظر را در درون خود به دست آورید ، در بردن هم می توانید همان رهبری باشید که خود می خواهید. مردم از شما پیروی خواهند کرد و اگر چنین شود از عهده هر کاری در این جریان بر خواهید آمد.
فصل اول
شخصیت

مونتگمری : رهبری یعنی توانایی و اراده بسیج زنان و مردان برای تحقق هدفی مشترک و برخورداری از شخصیتی که اعتماد برانگیزد.
داگ هام شولد: هیچ گاه به خاطر صلح و آرامش تجربه یا باورهای خود را زیر پا نگدازید. صریح قاطع باشید.
چگونگی برخورد رهبران با رویدادها و پیش آمدهای زندگی ، نشانه بارز شخصیت آنهاست. بحران لزوما شخصیت انسان را نمی سازد ، اما شکی نیست که آن را آشکار می سازد. انسان در لحظه های دشوار زندگی خویش بر سر دو راهمی سازش یا ابراز شخصیت قرار می گیرد. هر وقت که راه ابراز شخصیت را بر می گزیند ، ولو اینکه با پیآمدهای ناگوار منفی رو به رو شود ، نیرومندتر می گردد.
سخنی از الکساندر سولژنیستین : معنای حیات دنیوی ، بر خلاف آنچه به ما آموخته اند در رفاه و رونق و آسایش تن نیست ، در پرورش جان است.
آنچه را که هر کس باید درباره شخصیت بداند :
۱ – شخصیت به حرف نیست ، به عمل است

شخصیت هر کس به عمل اوست. شخصیت شما تعیین می کند ، که هستید. اینکه که هستید ، اینکه که هستید ، تعیین می کند که چه می بینید ، آنجه می بینید تعیین کننده فعل و عمل شماست. اگر قول و عمل رهبر یکی نبود ، دلیل را در ضعف شخصیت او بيابید.
۲ – استعداد خدادادی است ، اما شخصیت دست خود ماست
استعدادها و ضریب هوشی خویش را خود تعیین نکرده ایم. اما شخصیت ما به دست خود ما و گزینش خود ماست. هر بار که راهی را انتخاب می کنیم گامی در راه ایجاد شخصیت خود بر می داریم. در شرایط دشوار جا می زنید یا از درون آن ، راه خود را باز می کنید. حقیقت را می پیچانید یا زیر بار سنگین آن راست می ایستید. مفت می خورید یا بهای آن را می پردازید.
۳ – شخصیت ، جای شما را در دل مردم باز می کند
پیروانی که ضعف و خطایی در شخصیت رهبران خود ببینند اعتماد خود را از دست می دهند و رویگردان می شوند.
۴ – هیچ رهبری نمی تواند از مرز شخصیت خود فراتر رود
استیون برگلاس روانشناس دانشکده پزشکی دانشگاه هاروارد می گوید : کسانی که به قله های کامیابی پا می گذارند ، اما شالوده شخصیتی لازم برای حفظ آن را ندارند زیر فشار روحی به سوی فاجعه گام بر می دارند. او معتقد است که در یک یا چند چاله از چهار چاله می افتند:
- چاله کبر و خودپسندی
- چاله دردناک احساس تنهایی
- چاله ویرانگر ماجراجویی
- چاله هرزگی جنسی
شخصیت ضعیف در هر یک از این چاله ها که بیفتد بهایی سنگین می پردازد.
تامل کنیم :
اگر در یکی از چاله های چهارگانه برگلاس افتاده اید ، دست از کار نکشید. آنچه باید بکنید ، بکنید تا فشار روحی را از خود دور سازید و از متخصصین کمک بخواهید. احترام رهبران وقتی حفظ می شود که مبانی اخلاقی آنها مورد تردید قرار نگیرد. رهبران نه فقط بالاتر از خط بین حق و باطل قرار می گیرند ، بلکه از هر شبهه ای باید بری باشند.
راههای ارتقای شخصیت :
۱ – درزها را پیدا کنید
۲ – الگوها را بیابید
۳ – تقصیر خود را به گردن بگیرید
۴ – شخصیت خود را از نو بسازید
گام اول اعتراف به خطاهای گذشته و گام بعدی ساختن آینده ای نو است.
شخصیت = درونی بزرگتر از برون داشتن
فصل دوم
جاذبه

دان رینالد: چگونه می توان جاذبه پیدا کرد؟ بیشتر سعی کنید تا دیگران خودشان را باور کنند تا شما را.
چارلز شواب : در آرزوی دیدن کسی هستم که به رغم مقام و مرتبه بالای خود ، بیشتر روحیه تاییدپسند و رضایت داشته باشد تا روحیه انتقاد و خرده گیری.
بشکافیم :
جاذبه به بیانی ساده ، توانایی کشیدن مردم به سوی خویش است. جاذبه هم مثل بقیه وبژگی های شخصیتی پروردنی است. برای اینکه مردم به سوی شما جذب شوند باید خودرا به صفات زیر بیارایید:
۱ – عشق به زندگی
اگر می خواهید مردم را به خود جذب کنید باید مانند کسانی باشید که از حضور آنها لذت می برید.
2 – بر توانایی ها و نقاط قدرت اشخاص انگشت بگذارید
به عقیده ژاک ویزل : مطالعه ای که روی صد میلیونر خود ساخته انجام شد ، فقط یک وجه مشترک را بین آنان نشان داد ، همه این مردان و زنان بسیار موفق فقط خوبی های مردم را می دیدند.
دیزریلی هم می گوید : بزرگترین نیکی شما در حق دیگران این نیست که بخشی از ثروت خود را به آنها ببخشید ، بلکه این است که ثروت های خودشان را برای آنان برملا سازید.
۳ – ناپلئون رهبران را دلالان امید می دانست
امید نعمتی بزرگ است. اگر دل دیگران را به نور امید روشن کنید ، شیفته شما می شوند و مهرتان را در دل خویش جای می دهند.
۴ – خیر برسانید

مردم رهبرانی را دوست دارند که خیرشان به دیگران می رسد. هنگام رهبری مردم ، از خود و از منابع خود مایه بگذارید. رهبرانی که بیش از خود به دیگران و علایق و مسائل شان می اندیشند جاذبه خود را به ظهور می رسانند.
عوامل سد راه جاذبه
1 – غرور
هیچ کس رهبری کسی راکه خود را از دیگران بهتر می داند نمی پذیرد.
2 – عدم اعتماد به نفس
اگر خود به خویشتن اعتماد ندارید ، دیگران هم به شما اعتماد نخواهند کرد.
3 – دمدمی بودن
اگر هر لحظه حال و هوایی دیگری دارید ، رفتارتان برای مردم غیر قابل پیش بینی می شود و در نتیجه به شما اعتماد نمی کنند.
4 – وسواس
مردم به کسی که در صدد انجام کار در حد عالی باشد احترام می گذارند ، اما از توقعات و انتظارات غیر واقع بینانه بیزارند.
5 – بدگمانی
مردم از کسی که به همه چیز و به همه کس بدگمان باشد دوری می جویند.
راه های دست یابی به جاذبه
برای پرورش نیروی جاذبه خویش این کارها را بکنید:
۱ – کانون توجه خود را عوض کنید.
۲ در برخورد اول تاثیر خوبی بر طرف مقابل بگذارید.
۳ – خیر برسانید.
هدف بلندمدت تان این باشد که منابع خود را با دیگران تقسیم کنید.
فصل سوم
تعهد

استفن گرگ : مردم از رهبران نامتعهد پیروی نمی کنند. تعهد در طیفی وسیع خود را نشان می دهد ، در ساعت های کار ، در کوششی که در راه افزایش توانایی های خود به کار می برید با در ایثاری که در راه همکاران خود انجام می دهید.
شیلر : کسی که در زمان خود سنگ تمام گذاشته نامی جاودان یافته است.
تعهد و احساس مسئولیت نیروی تازه به ما می بخشد. هر چه پیش آید بیماری ، فقر یا مصیبت از هدف خویش دست نخواهیم کشید.
تعهد چیست؟
این واژه معنای خاصی دارد :
برای مشت زن ، برخاستن هنگام از پا درآمدن ، برای دونده دوی استقامت ، از نا افتادن اما باز هم ۱۵ کیلومتر دیگر دویدن ، برای سرباز رفتن روی تپه ای که نداند پشت آن چه چیز است. برای رهبر همه اين ها و بیشتر از این ها ، زیرا هر کسی در حوزه رهبری شما باشد به شما وابسته است.
تعهد راستین الهام می بخشد و مردم را جذب می کند. تعهد نشانه اعتقاد شماست. مردم اول خود رهبر را ارزیابی می کنند و بعد به حرف های او گوش می دهند.
ماهیت راستین تعهد چیست؟
۱ – خاستگاه تعهد قلب انسان است

برخی از مردم پیش از آنکه خود را به امری متعهد کنند می خواهند که همه ابزارها به طور کامل در اختیار باشد ، اما تعهد هميشه پیش از دستاورد است.
مایکل جردن می گوید : قلب همان چیزی است که خوب را از عالی جدا می کند.
۲ – تعهد با معیار عمل محک زده می شود
شما وقتی که پای عمل می رسید چگونه به تعهد خود عمل می کنید.
۳ – تعهد درهای کامیابی را می گشاید
روزهایی خواهید داشت که هیچ محرکی جز تعهد وجود نخواهد داشت.
آدم ها به لحاظ تعهد ۴ نوع هستند:
۱ – آنان که هدفی ندارند
۲ – آنان که اعتماد به نفس ندارند
۳ – آنان که راه را تا آخر نمی روند
۴ – آنان که سر سخت و مصمم هستند
برای افزایش میزان تعهد خود اين کارها را بکنید
۱ – تعهد خود را بسنجید
۲ – چه چیزی ارزش آن را دارد که برای آن زندگی خود را به خطر بیندازد؟
ببنید که آیا اعمالتان با آرمان تان همخوانی دارد یا نه؟
۳ – همان کاری را بکنید که ادیسون کرد
نقشه های خود را اعلام کنید تا نسبت به تعقیب و اجرای آن تعهد بیشتری احساس کنید.
بدانید که اگر هنگام بازی ، همه توان خود رابه کار نگیرید ، کسی دیگر پیدا خواهد شد که این کار را بکند و روزی شما در میدان بازی با یکدیگر رو به رو خواهید شد و او از شما خواهد برد.
فصل چهارم
ارتباط

توانایی ارتباط از پایه های ضروری رهبری کار آمد است. رهبر باید بتواند دیگران را از دانش و ایده های خود بهره مند سازد و قادر باشد که روح شور و شوق خود را در دیگران بدمد. اگر رهبر نتواند پیامی را به روشنی برساند و دیگران را برانگیزد که بر اساس آن عمل کنند ، بود و نبود پیامش یکسان است.
جان ماکسول : آموزش گران ، مطلب های ساده را می گیرند و آن را پیچیده می کنند. ارتباط گران ، مطلب های پیچیده را می گیرند و ساده می کنند.
ارتباط گران بزرگ
رونالد ریگان = ارتباط گری بزرگ

ریگان مدیر خوبی بود. افق دیدش روشن بود. به آسانی تصمیم می گرفت ، خیلی به جا تفویض اختیار می کرد ، اما رهبری بزرگ نیز بود ، زیرا توانایی او در برقراری ارتباط فوق العاده بود.
بشکافیم :
اگر مردم ندانند که چه می خواهید و چه مقصدی در پیش دارید رهبری تان را نخواهند پذیرفت.
با رعایت این ۴ اصل بر توانایی خود در برقراری ارتباط بیفزایید
1 – پیام خود را ساده کنید
ارتباط فقط از راه آنچه می گویید برقرار نمی شود ، چگونگی گفتن نیز اهمیت دارد. کلید ارتباط ، سادگی است.
ناپلئون بناپارت می گفت : روشن بنویسید ، روشن بنویسید ، روشن بنویسید.
سخن را با کلمات هیجان انگیز آغاز کن تا همه مخاطبان گوشهای خود را تیز کنند. آنگاه خلاصهای چشمگیر ارائه کن و سخن را طوری تمام کن که میل به اقدام و عمل را در همه آنها برانگیزد ، سپس تا جایی که ممکن است آنها را به یکدیگر نزدیک کن.
۲ – مخاطب خود را بشناس

ارتباط گران توانا در شناخت مخاطب خود وسواس به خرج می دهند. اگر می خواهید ارتباطی قوی تر برقرار کنید ، خود را به جای مخاطب بگذاربد. مردم به ارتباط گران بزرگ اعتقاد دارند ، زیرا ارتباط گران به مردم اعتقاد دارند.
۳ – صادق باشید
صداقت ، نخستین گام در راه برقراری ارتباط است. برای نشان دادن صداقت دو راه موجود است :
الف – به آنچه می گویید اعتقاد داشته باشید
مارشال فوش می گوید : نیرومندترین سلاح عالم روح آتش گرفته انسان است.
ب – در زندگی به آنچه می گویید عمل کنید
به بیانی دیگر گفتار و کردارتان یکی باشد.
۴ – در جستجوی پاسخ باشید
در برقراری ارتباط ، هدف ، اقدام و عمل است. سعی کنید که حرف شما را احساس کنند ، به خاطر بسپارند و به آن عمل کنند. اگر در این کار موفق شوید ، سطح توانایی تان در رهبری مردم بالاتر خواهد رفت.
تامل کنیم :
دانته گفته است : رهبران باید کارها را به دست دیگران انجام دهند ، بنابراین باید بتوانند الهام بخش باشند ، برانگیزانند ، راهنمایی و هدایت کنند و گوش فرا دهند. فقط از راه برقراری ارتباط است که رهبر می تواند دیگران را وادار کند که دیدگاه او را از جان و دل بپذیرند و اجرا کنند.
برای افزایش توانایی برقراری ارتباط این کارها را بکنید:
۱ – زلال باشید
۲ – توجه خود را به جایی که باید معطوف کنید
مردم را در همان جایی که هستند ملاقات کنید تا در برقراری ارتباط موفق تر باشید.
۳ – در چهارچوب پیام خود زندگی کنید
فصل ۵
لیاقت

جان ماکسول : این توانایی رهبری است که بگویید برنامه ریزی کنید و به نحوی انجام دهید که دیگران بدانند که راه و رسم کار را می دانید و می دانید که آنها می خواهند پیرو شما باشند.
جان گاردنر نویسنده : جامعه ای که مهارت در لوله کشی را تحقیر می کند ، زیرا کاری پیش پا افتاده است و هر سخن مهمل فلسفی را بر می تابد ، چون فلسفه به تنهایی کاربردی ندارد ، نه لوله کشی خوبی خواهد داشت و نه فیلسوفی به درد خور. نه در لوله هایش آب بند می شود و نه در نظریه هایش استعدادهای خود را آشکار می کند. استعداد برای این خلق شده است که به کار گرفته شود.
اگر در پی احراز کفایت هستید :
۱ – هر روز حضور داشته باشید
ضرب المثلی است که کسی که منتظر می ماند به همه چیز می رسد.
۲ – هر روز بهتر از دیروز باشید
کسی که چگونگی را بداند بیکار نمی ماند ، اما کسی که چرایی را بداند رئیس می شود.
۳ – پی گیر باشید
کار خوب و کیفیت اعلاء امری تصادفی نیست ، بلکه نتیجه اراده مصمم ، تلاش صادقانه و اجرای ماهرانه است ، نشانه انتخاب گزینه عاقلانه از بین گزینه های گوناگون است. ارائه عالی ترین عملکرد ، دست خود ما و حاصل اراده ماست.
۴ – بیش از حد انتظار بکوشید

۵ – الهام ببخشید
به دیگران ایده بدهید.
آدمهای با کفایت سه نوع اند:
۱ – کسانی که می دانند چه اتفاقی باید بیفتد
۲ – کسانی که می توانند اتفاق بيافرینند
۳ – کسانی که می توانند اتفاقی بیافرینند که کارساز باشد
راههای افزايش کفایت :
۱ – به کار خود دل بسپارید
۲ – معیارها را از نو تعربف کنید
۳ – سه راه برای پیشرفت خود بیابید
شخصیت وابسته به معیارهای ماست.
فصل ۶
شجاعت

وینستون چرچیل : شجاعت را به حق در صدر صفات برجسته انسان دانسته اند… زیرا این صفت تکیه گاه صفت های دیگر است.
وقتی که به تصمیم های دشوار چالش آفرین می رسید به این حقایق درباره شجاعت توجه کنید:
۱ – شجاعت از نبردی درونی آغاز می شود
نبردها در درون ما جریان دارد. شجاعت به معنای نترسیدن نیست ، شجاعت یعنی انجام کاری که از آن می ترسیم.
۲ – شجاعت بهتر کردن کارهاست ، نه فقط انجام دادن آنها
کسی را نمی توان از موضع او در زمان آسایش و راحتی شناخت ، بلکه معیار شناخت موضع گیری او در گیر و دار چالش ها و جر و بحث ها است. رهبران می دانند که با مردم چگونه تا کنند و می توانند افراد را وادارند که سازگار شوند و بایکدیگر کار کنند ، اما در عین حال به هنگام ضرورت موضع می گیرند.
۳ – شجاعت رهبران ، احساس تعهد پیروان را برمی انگیزد
شجاعت به عقیده بیلی گراهام مسری است ؛ وقتی که مردی شجاع یا زنی دلیر موضع می گیرد ، پشت دیگران گرم می شود ، نمايش شجاعت هر نفر مشوق دیگران می شود.
از سخنان جیم ملادو است که : رهبری ابراز شجاعت است که اشخاص را به انجام عمل درست وا می دارد.
۴ – توفیق زندگی هر کس ، تابع میزان شهامت اوست
میل وافر به امنیت ، مانع انجام کارهای بزرگ است. جان هنری نیومن می گوید : از اينکه زندگی تان پایان می یابد نترسید ، از این بترسید که زندگی را هیچ گاه آغاز نکنید. روزی که ترس و تردید را از خود برانید میوه شهامت خود را نیز خواهید چید.
تامل کنیم :
هر بار که در برابر ترس می ایستید قدرت ، شهامت و اعتماد به نفس پیدا می کنید.
تقویت کردن شجاعت
۱ – به کارهای سخت بپردازید
۲ – با همان کسی صحبت کنید که لازم است
۳ – گامی بزرگ بردارید
ابزار شجاعت غالبا نتایج مثبت دور از انتظاری به بار می آورد.
فصل ۷
قدرت تشخیص

جان ماکسول : رهبران برخوردار از بینش و رهبریت می دانند که کدام نیمه را باور کنند مالی آیونیز : وقتی که در چاله افتادید از کندن آن دست بردارید.
در زندگی از هیچ چیز نباید ترسید ، بلکه باید آن را فهمید.
برای داشتن بصیرت
۱ – مسائل ريشه ای را بيابید
۲ – گره گشا باشید
۳ – گزینه های خود را از نظر میزان تأثیر ، ارزیابی کنید
هیچ گاه احساس درونی خود را نادیده نگیرید ، اما هیچ وقت آن را کافی ندانید ، بینش ، شما را قادر می سازد که هم مغز خود را به کار گیرید و هم احساس درونی خویش را ، تا بهترین گزینه را برای سازمان خود و برای مردم ذینفع بیابید.
۴ – فرصت های خود را افزايش دهید
راههای افزایش بصیرت :
1 – توفیق های گذشته را تجزیه و تحلیل کنید
۲ – از دیگران سرمشق بگیرید
۳ – به ندای درون خود گوش کنید
فصل ۸
تمرکز

اگر دو خرگوش را دنبال کنید هیچ کدام را نخواهید گرفت.
مارگارت سید : آنچه مردم می گویند و آنچه که به آن عمل می کنند یا آنچه می گویند که می کنند ، به کلی با یکدیگر متفاوتند.
رمز کامیابی ، تمرکز بر یک کار است.
رهبری که اولویت های خود را می شناسد اما تمرکز ندارد ، می داند چه باید بکند اما هیچ گاه کاری نمی کند. اگر تمرکز دارد اما اولویت ها را نمی شناسد ، کارش عالی است ، اما پیشرفتی ندارد.
وقت و انرژی خود را چگونه صرف می کنید؟
به این نکات توجه کنید :
الف – 70 درصد بر نقاط قدرت خود تکیه کنید
رمز کامیابی در این است که بر توانایی خود تکیه کنید و آنها را بپرورانید.
ب – 25 درصد دنبال چیزهای نو باشید
رشد یعنی تغییر در کار رهبری اگر در مسیر رشد افتاده اید کار تمام است.
ج – 25 درصد مراقب ضعف های خود باشید
روشهای بازیابی تمرکز
۱ – روی خودتان کار کنید
۲ – اولویت های خود را دنبال کنید
۳ – توانایی خود را دنبال کنید
۴ – با هم عصران خود کار کنید
راه های افزایش تمرکز
۱ – به توانایی خود دست یابید
۲ – ضعف های خود را پیدا کنید
۳ -گامی فراتر بردارید
فصل ٩
بزرگواری

الوین کولیج : هیچ کس به خاطر آنچه که می گیرد احترام نمی یابد ، عزت و احترام پاداش چیزهایی است که می دهد.
هیچ چیز بهتر از گذشت و بزرگواری رهبر ، دیگران را تحت تاثیر قرار نمی دهد. بزرگواری واقعی امری تصادفی نیست. بزرگواری از دل بر می آید و در همه ابعاد زندگی رهبران جلوه گر است.
بذر بزرگواری را در زندگی خویش بیفشانید.
روش های تقویت بزرگواری
۱ – برای همین چیزهایی که دارید شاکر باشید
اگر کسی از آنچه دارد راضی نباشد ، مشکل است که بتواند بزرگوار باشد. اگر به کم قانع نباشید به زیاد هم قانع نخواهید شد. اگر با ثروتی اندک بخشنده و بزرگوار نباشید با ثروت زیاد هم ناگهان بزرگوار و بخشنده نخواهید شد.
۲ – مردم را مقدم دارید
معیار سنجش هر رهبر شمار افرادی که در خدمت او هستند ، نمی باشد ، بلکه شمار کسانی است که او به آنها خدمت می کند.
۳ – نگذارید که حرص مال بر شما چیره شود
مردم سه گروهند : داراها ، ندارها و کسانی که به اندک خود قانعند. اگر می خواهید مهار دل خویش را در دست داشته باشید آن را به دست مال و منال خود ندهید.
۴ – پول را یک وسیله بدانید
تنها راه برنده شدن با پول این است که در بند آن نباشید و با بزرگواری و گشاده دستی با پول خود کارهای با ارزش انجام دهید.
استانلی جونز گفته است : پول نوکری بسیار سر به زیر است ، اما اربابی بسیار چموش ، اگر سوارتان شود بنده آن خواهید شد.
۵ – به بذل و بخشش عادت کنید
وقتی که از پول یا چیزهای با ارزش دیگر خود می گذرید ، در درون خویش احساس رضایت می کنید. این کار دیو آز و طمع را نابود می سازد.
فصل 10
ابتکار

کنراد هیلتون : اشخاص موفق از عمل باز نمی ایستند ، اشتباه می کنند ، اما دست نمی کشند.
جان ماکسول : بی خیالی در صدر چیزهایی است که رهبران باید از آن بترسند.
در کتاب ۲۱ قانون انکار ناپذیر رهبری ، گفته ام که رهبران در گشودن در ارتباط با پیروان خویش مسئولیت دارند ، اما این تنها موردی نیست که رهبران باید ابتکار عمل نشان دهند.
رهبران باید صفاتی داشته باشند ، از جمله :
۱ – می دانند که چه می خواهند
وقتی تصمیم نمی گریند ، دچار بی تصمیمی کامل می شوند ، متاسفانه این چیزی است که بسیاری از مردم گرفتار آنند.
ناپئون هبل ذایت مب می گوید : در نقطه آغاز هر دستاوردی خواست و اشتیاق است ، اگر می خواهید رهبری موثر و کارآمد باشید ، باید بدانید که چه می خواهید این تنها راه استفاده از فرصتی است که پیش می آید.
2 – خودشان را وادار به عمل کنند
خواستن توانستن است. کسانی که ابتکار عمل دارند منتظر نمی مانند که دیگران آنها را برانگیزانند. مسئولیت خود را می شناسند که باید از آسایش خویش بگذرند و هر روز این کار را بکنند.
تئودور روزولت می گوید : در کارنامه زندگی من چیز برجسته یا درخشانی نیست ، جر شاید یک مورد : آنچه را که به انجام آن اعتقاد دارم انجام می دهم… و لحظه ای که تصمیم به انجام کاری می گیرم ، عمل می کنم.
۳ – دل به دریا می زنند و خطر می کنند
وقتی که رهبران می دانند که چه می خواهند و خود را آماده عمل می کنند ، باز هم مانعی جلوی پا دارند که باید از آن عبور کنند و آن اراده خطر کردن است.
جان اف کندی گفته است : هر برنامه اقدام و عمل مخاطرات و هزینه هایی در بردارد. اما این مخاطرات و هزینه ها به مراتب از مخاطرات و هزینه های بلند مدت راحت نشستن و کاری نکردن کمتر است.
۴ – اشتباه می کنند
توماس واتسون گفته است : راه موفقیت این است که میزان شکست های خود را دو برابر کنید.
رهبران مبتکر و اهل عمل ، شکست های بیشتری می خورند و خم به ابرو نمی آورند.
رابرت کندی مطلب را خلاصه کرده است : فقط کسانی که دل و جرات شکست های بزرگ را دارند ، به توفیق های بزرگ دست می پابند.
یاکوکا گفته است : حتی تصمیم درست اگر خیلی دیر گرفته شود ، خطا از آب در می آید.
ابتکار عمل خود را از راههای زیرا افزايش دهید:
۱ – چارچوب ذهنی خود را عوض کنید.
۲ -منتظر نمانید که فرصت ها از در درآیند.
منبع :
برداشتی از کتاب :
صفتهای بایسته یک رهبر
نویسنده: جان مکسول
مترجم: شهروز فرهنگ
گردآوری :
حسین شکرگزار
غیاث الدین مشایی