چگونه درک کارکرد ذهن بر زندگی ما موثر است
قبل از هر چیز باید بدانید که ذهنتان چگونه و تحت چه شرایطی بهترین کارایی را خواهد داشت، آنگاه میتوانید بهترین فن یادگیری متناسب با خودتان را شناسایی نمایید. در این مقاله پیش از آن که بر روی فنون استفادهٔ خلاقانه از ذهن مانور بدهیم، به نکته مذکور اشاره خواهیم کرد. پیروی کردن از سیستمها، خطمشیهای فکری موجود و ریشهدار، کار بسیار آسانی است، بنابراین شما نیاز دارید که در موقعیت چالشی قرار گرفته تا هم تغییر کرده و هم به عنوان یک شخصیت کامل رشد کنید.
نحوه عملکرد ذهن خود را بدانید
اگر از فعالیتهای متنوع و مختلف دو نیمکرهٔ ذهن آگاه باشید. به صورت کلی نیمکره راست خلاق و نیمکره چپ منطقی است. میتوانید بهتر و مؤثرتر کار کنید. افزون بر این، اگر در تیمی متشکل از همکارانتان کار میکنید، باید اطمینان داشته باشید که مهارتهای اعضا مکمل یکدیگر است.
فعالیتهای مغز یا مربوط به نیمکرهٔ راست آن هستند و یا نیمکرهٔ چپ که این بستگی به ماهیت فعالیت موردنظر دارد که در دستهبندی فعالیتهای خلاقانه قرار دارد و یا فعالیتی منطقی است. در برخی از انسانها سلطهٔ یک نیمکره از نیمکره دیگر بیشتر است.
افرادی که نیمکره چپ مغزشان سلطه بیشتری دارد
- به آسانی میتوانند اطلاعات را در توالیهای خطی پردازش کنند، المانهای مختلفی را در نظر گرفته و آنها را از دیدگاه منطقی مورد بررسی قرار دهند.
- اعداد و کلمات را راحتتر پردازش میکنند.
- از فهرست سازی و تحلیل کردن جزئیات لذت میبرند.
یک دقیقه شگفتانگیز
درباره خودتان فکر کنید:
کدام نیمکره مغزتان فعالتر است؟ اگر این را میدانید این امر به شما کمک میکند که نیازهای ممکن خود را شناسایی کرده تا بتوانید پتانسیلهای استفاده نشده نیمکره غیرفعالتان را توسعه و بهبود دهید
افرادی که نیمکرهٔ راست مغزشان سلطه بیشتری دارد:

- راحتتر میتوانند اطلاعات را به صورت کلی بررسی کنند. پیش از هر چیز تصویر کلی را میبینند و سپس به جزئیات نگاه میکنند.
- اطلاعات را به شکلی خلاقانه و بصری پردازش کرده و از قوه تصور خود بهسادگی استفاده میکنند.
- از ابعاد فضایی آگاه بوده و نسبت به آن درک دارند.
- زمانی از پروسهٔ یادگیری لذت میبرند که روند آن مشتمل بر انجامدادن، حس کردن، لمس کردن اشیا و تصویرنگاریهای رنگی باشد.
- معمولاً یکی از نیمکرههای مغز نسبت به دیگری تسلط بیشتری دارد، اما بااینحال دانشمندان بزرگ توانایی برقراری توازن میان دو نیمکرهٔ
- مغز خود را دارا هستند. برای مثال انیشتین از فعالیتهایی نظیر دریانوردی، فعالیتهای هنری و نواختن ویلن لذت میبرد.
نکته مهم این است که:
اگر یکی از دو نیمکرهٔ مغزتان نسبت به دیگری ضعیفتر است، بایستی در جهت تقویت آن تلاش نموده و تا پتانسیلهای استفاده نشده آن را آزاد نموده و میزان کارکرد و بهرهوری آن را افزایش دهید. اگر این کار را انجام دهید، علاوه بر شناسایی نقاط ضعفتان، نسبت به نقاط قوت ذهنتان نیز آگاهتر شده و در حقیقت در هر دو جنبه قویتر و بهتر خواهید شد، و عملکرد عمومی ذهنتان مترقی خواهد شد.
مطمئن شوید، تیمی از همکاران که در کنار همدیگر کار و فعالیت میکنند، ترکیبی از افرادی هستند که از تفکر منطقی و تحلیلی لذت برده و سبک تفکری قالب در عدهای دیگر از این افراد، مبتنی بر خلاقیت و شهود است.
بر روی توسعه و ارتقای پتانسیلهای استفاده نشده ذهنتان کار کنید.
نیم کره راست مغزتان را تقویت کنید
اگر نیمکرهٔ چپ مغزتان سلطهٔ بیشتری دارد، پس زمان آن فرارسیده که نیم کرہ راست مغزتان را تقویت نموده به توازن بیشتری برسید.
راه و روشهای بسیاری وجود دارد که از طریق آنها میتوانید نیمکرهٔ راست مغز خود را تقویت نمایید. این روشها عبارتاند از:
1 – خیال پردازی

خود را از بند تحلیلهای سرد و خشک رها کرده و از قوه تصورتان استفاده نمایید. حتی میتوانید رویاهای خود را بنویسید.
2 – تصویر کلی را ببینید
فراتر از جزئیاتی که شما را در خود غرق کردهاند رفته و در عریضترین و منبسطترین حالت ممکن ابعاد را مشاهده کنید.
3 – ریسکپذیر باشید
همیشه محتاط نباشید و محافظهکاری نکنید (اما نباید گستاخ باشید!). کارهای معمولتان را به شکلی متفاوت انجام دهید. از مسیر متفاوت به محل کارتان بروید، غذاهای جدید را امتحان کرده و به روشهای نو آشپزی کنید.
4 – افق دید خود را تغییر دهید
به دنبال راههای مثبتی باشید تا بتوانید بهواسطه آنها فرصتهای تازهای را برای خود ایجاد نموده و موقعیتهای موجود را صرفاً بهمثابه تهدید نبینید.
5 – خلاق باشید
فکر کنید و برای توصیف مسائلی که با آنها درگیر هستید راههای خلاقانهای پیدا کنید. آنها را ترسیم کنید و یا به هر شکلی که میتوانید مسائل خود را به صورت بصری دربیاورید. باید از چه رنگی استفاده کنید؟ چه اشکال و ابعادی گویای مسئلهٔ موردنظر است؟
6 – قدری از کارتان فاصله بگیرید
کاری انجام دهید که بدنتان را به تحرک وادارد – در باشگاه ورزشی ثبتنام کنید، برقصید. عقل سالم در بدن سالم رشد میکند.
7 – در خود شهود ایجاد کنید
هنگامیکه مشغول به انجام کاری هستید و افکار تصادفی به سراغتان میآیند، این افکار را نادیده نگیرید. بلکه توجهتان را به آنها جلب نمایید: این افکار برخاسته از ناخودآگاه ذهنتان هستند.
مطالعه موردی
در خصوص خود من، نیمکره چپ مغزم سلطه قویتری نسبت به نیمکره راست دارد. بعد از برگزاری سمینارهای مختلف در خصوص نگارش صحیح انگلیسی، متوجه شدم که باید بهخاطر اشباع شدن بازار، شاخهٔ فعالیتم را تغییر بدهم. مدتی با این مسئله سرشاخ شدم و به دنبال راههایی منطقی برای حل معضل پیشرو بودم.
یک روز که اصلاً به این موضوع فکر نمیکردم، ناگهان فکری به سرم زد: من باید مدیرانی را مورد هدف قرار میدادم که ماهیت کارشان به شکلی بود که به نوشتن و فن نگارش نیازی نداشته باشند. به طور ویژه، بر روی حسابداران و مهندسان تمرکز کردم. موفقیت در باز گذاشتن دروازههای فکر، تفکر خارج از چارچوب و مصمم بودن است: به شکلی فعالانه به عملی کردن یک استراتژی جدید تفکر کرده و برای تصاحب بازارهای جدید نقشهای را طرحریزی کنید.
کارهای روزمرهتان را به شکلی متفاوت انجام دهید.
نیمکره چپ مغزتان را تقویت کنید

اگر سمت راست مغزتان سلطهٔ بیشتری دارد، آنگاه وقت آن فرارسیده است که نیمکرهٔ چپ مغز خود را تقویت نموده که آن توازن صعبالوصول درعینحال ارزشمند را به دست بیاورید.
بههرحال راههای بسیار زیادی وجود دارد که به کمک آنها میتوانید نیمکره چپ مغزتان را تقویت نمایید. در ادامه به چند مورد اشاره خواهد شد:
1 – در جزئیات غرق شوید
پا را فراتر از تصویر کلی گذاشته و جزئیات را مشاهده کنید. اگر نمیدانید که دقیقاً به چه جزئیاتی باید فکر کنید، به این کلمات سؤالی پاسخ دهید:
- چه کسی؟
- کجا؟
- چه موقع؟
- چگونه؟
- چرا؟
2 – منظمتر شوید
از کارهایی که باید انجام دهید فهرستی تهیه کنید. یادداشتبرداری کنید.
3 – از پیش برنامهریزی کنید
به یکی از کارهایی که باید انجام دهید فکر کنید. تمامی گامهایی که برای دستیابی به این هدف لازم است را در نظر آورده و مکتوب کنید. این گامها را به شکلی منطقی مرتبسازی کرده تا به شکلی مؤثر بدانها دست پیدا کنید.
4 – بلندمدت فکر کنید

برای خود اهداف بلند مدتی را تعیین نموده و سپس این اهداف را تحلیل نمایید، گامهای آغازینی که واقعگرایانه و قابل دستیابی هستند را شناسایی کنید. نوشتن بسیار مهم است: این گامها را روی کاغذ آورده تا بتوانید تصویر بصری از آنها داشته باشید و تمرکز خود را افزایش دهید.
5 – مصمم تصمیم گیری کنید
تلویزیون را زودتر از مواقع معمول خاموش کرده تا بتوانید بیشتر استراحت کنید. عادات سودمند و جدیدی همچون قدمزدن، ورزشکردن و یا شطرنج را در خود ایجاد نمایید. در صورت نیاز از دوستان یا انجمنهای عمومی کمک بخواهید.
6 – خودتان را در جهت منطقیتر شدن تعلیم دهید
پازل بچینید و معما حل کنید. جدول کلمات متقاطع و سودوکو چه سخت و چه آسان، تمرین بسیار خوبی هستند.
7 – حافظهٔ خود را تمرین دهید
خودتان را مجبور کنید که شمارههای تلفن و هجی کلمات دشوار را بهخاطر بسپارید.
یک دقیقه شگفتانگیز
برای دستیابی به اهداف خود زمان، مشخص کنید. اهداف خود را به دو وظیفه اجرایی و زمانی تقسیم کنید. از این رو طرحهای وظیفهای معین و روشنی دارید. در انجام آنها متعهد باشید، به دوست یا همکار خود بگویید که یک روز پس از زمان تعیین شده با شما تماس بگیرد تا مطمئن شوید که آن را انجام دادهاید.
“کسی که توان منطق ورزی ندارد احمق است. کسی که نمیخواهد منطق ورزی کند، متعصب است. کسی که جرئت منطق ورزی ندارد، یک برده تمامعیار است.”
پا را فراتر از تصویر کلی گذاشته و جزئیات را مشاهده کنید.
سبک یادگیری خود را کشف کنید
روش یادگیری افراد با هم متفاوت است. اگر میخواهید به شکلی مؤثر از ذهن خود استفاده کنید، باید بهترین روش یادگیریتان را شناسایی کنید. به طور عمومی سه روش یادگیری وجود دارد که با حواس ما در ارتباط مستقیم هستند.
3 روش یادگیری
الف – یادگیری بصری
افرادی که یادگیری بصری دارند، باید اطلاعات را به صورت تصویری ببینند. بهترین کار برای آنها استفاده از نمودار، جدول، تصویر و نوشته است.
ب – یادگیری سمعی

افرادی که به صورت سمعی یاد میگیرند، دوست دارند اطلاعات را بشنوند و سپس در مورد آنها بحث کنند، به چیزی که بقیه میگویند گوش داده و به یادگیری آنها کمک کنند.
ج – یادگیری لامسهای
این افراد دوست دارند فعال بوده و از طریق فعالیت یاد بگیرند. این افراد به احساسی که از حرکات اشیا ناشی میشود گرایش دارند.
یادگیری شخصی
دانستن اولویت شخصیتان اولین قدم است. سپس با استفاده از این آگاهی میتوانید خودتان را به چالش کشیده و روشهای مختلف یادگیری را امتحان کنید. هدف این است که تا جای ممکن توازن را برقرار کرده و به روشهایی مسائل را فرابگیرید که اولویت ذهنیتان نیست و کمتر برایتان آشنا است. به دنبال فرصتهایی بگردید که شانس آزمون کردن روشهای جدید را برایتان ایجاد میکنند.
ارتقای تیمی
اگر به صورت تیمی کار میکنید، باید اطمینان داشته باشید که سایر اعضای تیم روش یادگیری متفاوتی دارند و اعضا میتوانند مکمل یکدیگر باشند.
ارائه
اگر قصد ارائهٔ اطلاعات به دیگران را دارید، باید این نکته مهم را بدانید که سبک یادگیری افراد با هم تفاوت دارد. ارائهدهندگان خوب افرادی هستند که از سیستمهای چندگانه استفاده نموده و حواس گوناگون مخاطب خود را درگیر میکنند، از این طریق افراد مختلف با روشهای یادگیری گوناگون میتوانند از ارائه آنها بهره ببرند. این بدان معناست که باید اطلاعات را به شکل نمودار و جداول درآورده تا قابل رویت باشد، سپس در مورد آنها توضیح داده و فضای لازم برای بحث و گفتگو فراهم نمایید، و در مرحله آخر باید خود و افراد را در موقعیتهای فرضی قرار داده و موقعیتهای مذکور را به شکل نقش بازیکردن، درآورید.
مطالعه موردی
گروه اصلیای که بهمنظور ایجاد یک استراتژی بازاریابی جدید دور هم جمع شده بودند، از سه تحصیلکرده دانشگاهی عبارتاند از، استفان، اندرو و گرتا تشکیل شدند. هر سه در فرایندهای منطقی و مباحثه کلامی بسیار مستعد و توانا بودند. آنها عاشق این بودند که جزئیات کلمهبهکلمه استراتژی و فنون را موردبحث و بررسی قرار دهند، اما هرگز نتوانستند در جهت پیشبرد کمپین، پیشرفتی را حاصل کنند. هنگامیکه راس به این افراد پیوست، همه چیز تغییر کرد.
استعداد او در کارهای بصری و خلاقانه بود و میتوانست خارج از چارچوب فکر کند. او توانست با استفاده از نمودارها و فلوچارتهای مختلف که نشاندهندهٔ روند کار بود، کل گروه را بهسرعت به حرکت وادارد. این روش کار جدید منجر به خلق ایدههای جدیدی شد که کل گروه را تکان داد و کمپین را عملی کرد.
اگر شما در یک تیم کار میکنید، مطمئن شوید که اعضای آن سبکهای یادگیری متفاوتی دارند تا یکدیگر را کامل کنید.
خلاقیت خود را آزاد کنید

توماس ادیسون، مخترع آمریکایی، زمانی گفت: «نبوغ عبارت است از یک درصد الهام و نود و نه درصد تلاش بیامان». شما خلاقیت خود را با کار و تلاش مستمر ارتقا میدهید. علاوه بر این باید فضای ذهنی کافی برای پذیرش الهامات ذهنتان داشته باشید.
پنج گام برای ارتقا خلاقیت
1 – روش انجام کارهایتان را تغییر دهید
موضوع مطالعات خود را گسترش دهید، مجلاتی را امتحان کنید که به صورت معمول به آنها نگاهی نمیاندازید، رمانی را بخوانید که هیچ پیش فرضی از نویسندهاش ندارید. سرگرمیهای جدیدی پیدا کنید. نیازی نیست بهترین بازیکن دنیا باشید، فقط کافی است لذت ببرید. این کارها در جهت توسعه و اعتلای شخصیتتان به شما کمک میکند.
2 – ذهنتان را به روی ایدههای جدید باز بگذارید
ممکن است گاهی اوقات فکر یا راهحل تازهای به ذهنتان برسد، خصوصاً که این اتفاق بیشتر در مواقعی پیش میآید که به مسئله مذکور فکر نمیکنید. بصیرتی که به سراغتان آمده است را ارزیابی کنید و ببینید که آیا ارزش دنبالکردن را دارد.
3 – آماده شوید
اگر قصد ارائه دارید، هیچچیز جایگزین تحقیقات گسترده و فراهمکردن تمامی اطلاعات مرتبط و موردنیاز نخواهد بود. ممکن است نقطهٔ شروع را ندانید، دراینخصوص نقشهٔ ذهنی به شما کمک خواهد کرد.
4 – حقایق را تحلیل کنید

به عمق حقایق تفکر کرده و آنها را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهید. فرضیات را به چالش کشیده و میان نظرات و حقایق تمایز قائل شوید. نقاط ضعف را کشف کرده و شکافهای موجود را پیدا کنید. به دلایل، عمیقاً فکر کرده و علت به وجود آمدنشان را درک کنید. علل پشت پردهٔ وقایع را شناسایی کنید. تمامی دادهها را بهدقت تحلیل کنید.
5 – حقایق را در کنار هم قرار دهید (آنها را با هم سنتز کنید):
گزینههای مختلف را ارزیابی نمایید. برای کنار هم قراردادن افکار و حقایق مختلف به دنبال راههای جدید باشید. برای مثال، ممکن است به دنبال ایجاد و توسعه سیستمهای بهتر کاری باشید: ترکیبی از منطق و خلاقیت در انجام این کار به کمکتان خواهد آمد.
مطالعه موردی
حوالی سال ۲۰۰۱ میلادی، بازار موسیقی در وضعیت اسفناکی به سر میبرد، سیدیها قیمت بالایی داشتند و حمل و نقلشان دشوار بود؛ دستگاههای پخشکننده MP3 کیفیت و حافظه کمی داشتند و از منظر قانونی و سهولت امر، نگهداری فایلهای MP3 پردردسر بود. ترکیب خلاقانه آیپاد و آی تیونر شرکت اپل تمامی این مسائل را حل کرد و البته باعث شد بر روی بازار سختافزاری و نرمافزاری موسیقی دیجیتال سلطه ۷۵ درصدی یافت.
به خودتان فضا بدهید تا خلاقیتتان رشد کرده و به ایدههای جذاب و جدیدی دست پیدا کنید.
نمودار الگویی ترسیم کنید
نمودار الگویی در واقع یک طرح ترسیمی خلاقانه است که جنبههای اصلی یک فکر مرکزی را مورد هدف قرار میدهد.
بسیاری از مردم نمودار الگویی (که با عناوین دیگری از قبیل نقشه ذهنی، الگوی عنکبوتی و یا یادداشت الگویی نیز خوانده میشود) را وسیله خوبی برای دستیابی به جنبههای مختلف یک موضوع و چگونگی کنار هم قراردادن آنها میدانند. نمودار الگویی در یادداشتبرداری، طوفان فکری پیرامون موضوعی خاص و یا تحقیق در مورد موضوعی خاص سودمند است
هفت گام برای آماده سازی نمودار الگویی

گام اول
یک برگه سفید A۴ برداشته و آن را به صورت عرضی بر روی میز قرار دهید.
گام دوم
موضوع اصلی را با مداد در مرکز برگه بنویسید (یک یا چند جمله، نه یک جمله کامل).
گام سوم
پیرامون کلمه یا کلمات مذکور، تمامی واژگان کلیدی مرتبط با آن را بنویسید، بگذارید خلاقیتتان شما را به حرکت وادارد. به زیرمجموعههای این موضوع و یا حقایق مرتبط با آن نیز فکر کنید.
گام چهارم
همچنان به شاخهبندی جنبههای مختلف موضوعی که به ذهنتان میرسد ادامه دهید. این جنبهها ممکن است نقاط و نکات مختلفی را پوشش دهند که از جمله آنها میتوان به حقایق مرتبط با موضوع، احساسی که نسبت به موضوع دارید، و مزیتها و نکات منفی دنبالکردن فعالیتهای مختلف، اشاره کرد. اگر در هر نقطه گیر کردید، تفکر خود را با جواب دادن به این سؤالات نمونه تحریک کنید: چه کسی؟ کجا؟ چه موقع؟ چه چیز؟ چگونه؟ چگونه؟ و چرا؟
گام پنجم
در این مرحله هیچ فکری را رد نکنید (گاهی برای پاککردن چیزهایی که نوشتهاید از پاککن استفاده کنید).
گام ششم
میتوانید واژگان کلیدی را با رنگهای مختلفی بنویسید تا میزان ربط و ارتباط آنها با موضوع اصلی مشخص شود. همچنین میتوانید از نشانهها، تصاویر یا عکسهای سودمند استفاده کنید.
گام هفتم
علاوه بر موارد مذکور میتوانید واژگان کلیدی مختلف را شمارهگذاری کرده تا سلسلهمراتب اهمیتی آنها مشخص شود.
مطالعه موردی
خود من بهمنظور طرحریزی یک گزارش نگارشی، برای نوشتن تمام چیزهایی که در مورد مخاطبان و مدعوین میدانستم، از یک نمودار الگویی استفاده کردم: نیازهای آنان، اطلاعاتی که در اختیار داشتند و سطح مهارتی که من به عنوان هدف آموزشی برایشان در نظر داشتم. من نقاط اصلی که میخواستم به ایشان آموزش دهم را به نکات ریزتر تجزیه کردم تا توان مدیریتی خود را بالاتر ببرم. در طی سمینار این کار باعث شد تا در مورد هر صفحه از اطلاعات آموزشی خلاصهای در اختیار داشته باشم و به کمک آن عملکرد خود را بهبود ببخشم.
اجازه دهید خلاقیتتان، شما را تحریک کند، و سپس توانایی ترسیم نمودار الگوییای را خواهید داشت که تمامی جنبههای یک موضوع را مدنظر قرار میدهد.
نحوه تفکرتان را تغییر دهید

هدایت جریان تفکر در مسیرهایی که به آنها عادت کردهایم بسیار آسان است، چرا که مثل این میماند که افکار، احساسات و عاداتمان در مسیل یک رودخانه گیرکرده باشند. نیازی نیست این روند ادامه پیدا کند. چرا که میتوانید نحوه متفاوت فکر کردن را فرا بگیرید!
روشهایی که به متفاوت فکر کردنتان کمک میکنند:
1 – رویکرد جدیدی را امتحان کنید
از رویکرد «ما همیشه این کار را به این شکل انجام میدهیم» تغییر موضع داده و به مسائل دوباره فکر کنید، سعی کنید به این مسائل هم منطقی و هم خلاق بیندیشید.
2 – مثبت فکر کنید
اگر همیشه ساز مخالف میزنید و در مورد چگونگی و چرایی کار نکردن استراتژیها و مسائل مختلف صحبت میکنید، خاتمه دهید و در جهت ایجاد یک موقعیت سازنده تلاش کنید. اگر احتیاط ذاتیتان را با یک رویکرد مثبت گرایانه جدید ترکیب کنید، قادر خواهید بود طرحها را ارتقا دهید.
3 – خود و کارتان را بازنگری کنید
از یک نقطهنظر تازه به وضعیت شغلیتان نگاه کنید. آیا جایی برای پیشرفت وجود دارد؟
4 – خلاقانه فکر کنید
رویکرد تفکرتان را از حالت ریزبینانه به تفکر کلی تغییر دهید. اگر در تولید و خلق ایدههای نوآورانه و خلاقانه مشکل دارید، سعی کنید از ابزارهایی همچون نمودار الگویی (بخش ۱-۶) استفاده کنید تا کوره تصور خلاقهتان روشن شود.
5 – عادات خود را تغییر دهید
این کار به شما کمک میکند مهارتهای تازهای را کسب نموده و با کمک آنها ابزارهای بیشتری را برای ارتقای کار و حل مسائل مختلف در اختیار داشته باشید.
تمامی این تغییرات مذکور با ریسکپذیری همراه هستند. اگر ذاتاً محتاط هستید، احتمالاً علاقهای به قبول ریسک ندارید. سعی کنید علت این مسئله را در خود جستجو کنید.
در اینجا چند دلیل محتمل آورده شده است:
- «اصلاً دوست ندارم احمق به نظر برسم»، پاسخ به این مسئله بسیار آسان است، آیا واقعاً اهمیت دارد؟
- «ممکن است کارکردی نباشد». پاسخ به این سؤال در یک ضربالمثل نهفته است، «کسی که هرگز اشتباه نکرده است، در واقع کسی است که هرگز کاری نکرده است».
- «این کار بسیار زمانبر است». خب بله، ممکن است همینطور باشد، اما بهتر است بهخاطر بیاورید که چگونه رانندگی و یا یک زبان خارجی را آموختید. آیا این مهارتها ارزش سرمایهگذاری زمانی نداشتند؟
مطالعه موردی
جیمز دایسن، طراح و مهندس بریتانیایی، هنگامیکه در سال ۱۹۸۰ برای اولینبار جاروبرقیهای بدون کیسه را به بازار معرفی کرد، روشهای تفکری غالب را به چالش کشید. وی جاروبرقیهای آن زمان را بررسی کرده بود و میدانست که این دستگاهها چه حجم عمدهای از توان خود را به خاطر کیسههایشان از دست میدهند، چرا که این کیسهها پر از خاک و غبار شده و کارایی دستگاه را کاهش میدهند.
افزایش دادن قدرت جاروبرقی به نظر راهحل خوبی بود، اما دایسن راه دیگری را انتخاب کرد. وی کار خود را با این فرض آغاز کرد که جاروبرقیها دیگر مجاز به داشتن کیسه نیستند و همین باعث شد تا رویکرد کاملاً متفاوتی را اتخاذ کند. سیستم سیکلون که به تجربه موفقیت خود را به اثبات رسانید.
فقط به این دلیل که در گذشته کارها را به روش خاصی انجام دادهاید به این معنی نیست که باید همیشه از این روش پیروی کنید. شما میتوانید روش کار خود را تغییر دهید.
به مرتبهٔ یک انسان کامل ترقی کنید
تنها توانایی ما فکر کردن نیست. ما انسانیم، موجوداتی فیزیکی که صاحب شعور و احساسات هستیم و به عنوان بخشی از پروژهٔ ارتقای قدرت ذهن بایستی خود را به مرتبهٔ یک انسان کامل ارتقا دهید.
در اینجا فهرستی ارائه شده است که ترقی و توسعهتان را تشویق کرده و سرعت میبخشد:
1 – روند روزمره خود را دستخوش تغییر کنید
میتوانید با کارهایی بسیار ساده از قبیل تغییر دادن برنامههای تلویزیونیای که نگاه میکنید، شروع کنید. دنبال برنامههایی باشید که دامنه تفاوتشان با برنامههای معمول موردعلاقه تان زیاد باشد.
2 – در مورد مسائل روز مطلب بخوانید

وب گاه موردعلاقه تان را بجویید! یک روزنامه با کیفیت و یا یک گاهنامه خوب یافته و آن را به ریز مطالعه کنید.
3 – فکر کنید، فقط نخوانید
در مورد موضوعات خبری مختلف اعم از مسائل، تیترهای خبری و سایر روایتها تفکر کنید. زمانی را صرف بازتاب ذهنی نمایید. زمانی را برای استراحت ذهنی در نظر گرفته و از فعالیتهای تمرکزیتان فاصله بگیرید.
یک دقیقه شگفتانگیز
بهجای کارکردن در وقت ناهار، بیرون بروید و به اطراف خود بنگرید. روال خودتان را بشکنید:
ساندویچی از فروشگاه متفاوت بخرید، به کافه متفاوتی بروید یا غذای متفاوتی سفارش دهید. با یک جفت چشم تازه به اطراف خود نگاه کنید، مناظر، بوها و صداها را جذب کنید. تصور کنید که به عنوان توریست، تازهوارد شهر خود شدید، چه چیزی را متوجه میشوید؟
خودتان را به چالش بکشید
از حاشیه امن خود خارج شوید. برای مثال، خود من بهتازگی در یک دوره فشرده آموزشی چهارهفتهای شرکت کردم. من زمانی اهمیت این موضوع را دریافتم که ۳۵ سال از آخرین دورهٔ آموزشیای که در آن شرکت کرده بودم میگذشت.
نقطه و طرح
همواره با خود یک دفترچه و مداد همراه داشته باشید تا ایدههای جدیدی که به ذهنتان میرسد را نوشته و یا ترسیم نمایید. خوب گوشدادن را یاد بگیرید: شنیدن بهتنهایی کافی نیست. بهواقع گوش دهید. مردم چه چیزهایی را میگویند، چه چیزی را نمیگویند؟ چیزهایی که یاد میگیرید را بازتاب کنید. با دوستان و همکارانتان گفتگو کنید. ایدهها و مسائل را موردبحث قرار دهید. برای رسیدن به پاسخ تفکرات اخیر خود را بیرونی کنید.
نسبت به حواس و احساسات متفاوتتان متوجه باشید
از بالا به خودتان نگاه کنید. لحظهای درنگ کرده و به صداهای اطرافتان خوب گوش کنید. به آنها واکنش نشان دهید. این اصوات بخشی از وجودیت خودتان هستند (برای مثال، خوردن کوکاکولا مرا به یاد تعطیلات خانوادگی در فرانسه میاندازد).
جاذب فرهنگ باشید
به یک گالری هنری و یا موزه بروید و یا اگر این نوع کارها برایتان جذاب نیست میتوانید به یک نمایشگاه تجاری بروید.
به دیگران اهمیت بدهید
آنقدر در مسائل شخصیتان غرق نشوید که از دیگران و اعضای جامعهتان غافل بمانید. در فعالیتهای عملی شرکت جسته و سعی کنید کمککننده باشید.
فعالیت جسمانی داشته باشید
ورزشهای فیزیکی از قبیل دوندگی، دوچرخهسواری و یا شناکردن را آغاز کنید. این فعالیتها علاوه بر مزیت جسمانی به آرامش ذهنتان نیز کمک میکنند. جنبههای هنری وجودتان را ابراز کنید. اگر از خلاقیت وجودیتان آگاه هستید، برای فعالیتهای هنری و خلاقانه برنامهای منظم تنظیم کنید.
مدیتیشن کنید
زمانی را صرف عبادت و دعاکردن و یا مدیتیشن نموده تا امکان ارتباط با چیزی در ورای دنیای مادی را برای خود ایجاد نمایید.
ما انسانهای کاملی هستیم و باید جنبههای مختلف زندگیمان را ارتقا دهیم.
منبع:
برداشتی از کتاب:
رازهای قدرت ذهن
نویسنده: مارتین منسر
مترجم: علی اکبری
گردآوری:
حسین شکرگزار
غیاث الدین مشایی