10 بهانه که قبل از انجام هر اقدامی، ذهنتان به شما القا می کند
مقدمه
آیا این عبارات در مورد بهانه برای شما آشنا نیستند؟
- بهانه ای برای شاد بودن
- بهانه برای غیبت مدرسه
- بهانه برای بیرون رفتن از خانه
- بهانه تراشی
- بهانه جویی
- بهانه گیری
- بهانههای واهی
ذهن انسان چیز شگفتانگیزی است. درعینحال یک ماشین بهانه سازی است که اغلب سعی میکند ما را متقاعد کند که اقداماتی را که میدانیم برای ما خوب است، انجام ندهیم و این مانع از وقوع بسیاری از تغییرات مثبت در زندگی ما میشود.
برای ایجاد تغییرات مثبتی که در زندگیام ایجاد کردهام، باید یاد میگرفتم که این بهانهها را بادقت بیشتری تحلیل کنم: رژیم غذایی سالمتر، ورزش منظم، مدیتیشن، خواب بیشتر، نوشتن روزانه، برنامه ریزی بهتر، اهمال کاری کمتر، تمرکز بیشتر و …
اگر در مورد این بهانهها و نحوه سرکوب آنها چیزی یاد نمیگرفتم، هرگز در ایجاد این تغییرات مثبت موفق نمیشدم. در واقع، تا زمانی که قادر به تشخیص بهانههایی که ذهنم برای اقدام نکردن به من القا میکرد، نشده بودم در جوانی بارها شکست خوردم، زیرا تمایلات فریبنده ذهنم برای بهانه جویی در انجام فعالیتهای مختلف مرا از اهدافم دور میکرد.
چرا برخی موانع ذهن ما را درگیر میکند و باعث میشود ذهنمان بهانههای غیرمنطقی بیاورد؟
چون ذهن به دنبال راحتی و آسایش است. از ناراحتی، فشار و تغییر میترسد. ذهن در منطقه امن خود باقی میماند و هر زمان که ما سعی میکنیم از آن منطقه امن بیش از حد و برای مدتی طولانی دور شویم، ذهن بهشدت تلاش میکند به هر قیمتی – از جمله قربانی کردن سلامتی، شادی و موفقیت درازمدت خود – به نقطه صفر برگردد.
بهانه به انگلیسی:
Excuse
بهانه یعنی چه
- رهایی از تعهد، وظیفه و …
- تلاش برای رهایی از سرزنش؛ به دنبال تبرئه کردن خود بودن
- توضیحی که برای توجیه اعمال و رفتارها از طرف یک شخص ارائه میشود
بهانه چیست و تفاوت بین دلیل و بهانه کدام است؟

بر اساس فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد، دلیل به علت یا توضیح چیزی اشاره دارد. هنگام ارائه دلیل، فرد سعی میکند توضیح دهد که چرا کاری را انجام داده یا نداده است. همچنین میتوان از دلیل هنگام صحبت کردن در مورد موقعیتها نیز استفاده کرد. یک دلیل، معمولاً منطقی، عقلانی و عینی است. آوردن دلیل به قصد نجات خود و عدم پذیرش مسئولیت شخصی نیست، بلکه برای توضیح یک موقعیت است.
بهعنوانمثال:
در یک فرودگاه، پرسنل اداری به مسافران اطلاع میدهند که به دلیل شرایط بد جوی، پروازها با تاخیر مواجه شده است. این یک بهانه نیست بلکه دلیلی است که از طریق آن، افراد مسئول شرایط را برای مسافران توضیح میدهند. این یک توضیح منطقی، عقلانی و عینی است. از این رو، میتوان آن را بهعنوان دلیل تصور کرد.
بهانه به توضیحی اشاره دارد که برای توجیه یا دفاع از یک عیب ارائه میشود. وقتی یک بهانه مطرح میشود، فرد سعی میکند بهجای اینکه مسئولیت اعمال خود را بپذیرد، تقصیر را به گردن شخصی دیگر یا شرایط بیندازد. این کار معمولاً بهعنوان یک عمل منفی در نظر گرفته میشود. اغلب بهانهها غیرمنطقی و غیرعقلانی هستند که توسط یک شخص برای رهایی از یک مشکل مطرح میشود.
بهعنوانمثال:
دانشجویی به دلیل داشتن تمرینات ورزشی، تکلیف خود را قبل از پایان مهلت مقرر، به استاد ارائه نمیدهد. این بهوضوح بهانهای است که در آن دانشجو سعی میکند ناتوانی خود را در انجام یک وظیفه معین به شرایط (تمرینات ورزشی) نسبت دهد. (منبع)
چگونه بهانه نیاوریم؟ چند راه برای توقف بهانه تراشی
- از فکر کردن بیش از حد به شکستهای گذشته خودداری کنید
- مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرید
- یاد بگیرید که پس از زمین خوردن دوباره بلند شوید
- روی نقاط قوت خود تمرکز کنید و آنها را تقویت کنید
- نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و روی آنها کار کنید
- از مقایسه خود با دیگران دست بردارید (منبع)
ده بهانه ذهنی مخرب
اکنون بیایید 10 مورد از مخربترین بهانههای ذهن ترسو را یکبار برای همیشه برملا کنیم …
بهانه شماره 1: من نمیتوانم این کار را انجام دهم.

ایجاد تغییر در ابتدا خیلی سخت به نظر میرسد، بنابراین فکر میکنید نمیتوانید به تغییر مثبتی که میخواهید ایجاد کنید، پایبند باشید. شما آنقدر به خودتان اعتقاد ندارید که قدم بعدی را بردارید. این یک بهانه رایج است که میتوان با نگاه کردن به این واقعیت که افراد دیگر لزوماً توانایی بیشتری نسبت به شما برای انجام همان کار ندارند با آن مقابله کرد.
بهعنوانمثال، همسایه 60 ساله من کمی قبل از شروع تمرین برای شرکت در اولین ماراتن خود، شروع به تمرین دویدن کرد. من به خودم گفتم: “اگر او میتواند این کار را انجام دهد، من هم میتوانم! ” و حق با من بود. راستش را بخواهید، تنها کسی که میتواند به شما بگوید “نمیتوانم” خودتان هستید. اگر کلماتی مانند “من نمیتوانم” را در عمق ذهن خود میشنوید، آنها را مورد انتقاد قرار دهید. توجه داشته باشید که شک و تردیدتان با باور و ایمان شما یک وجه اشتراک دارد. هر دو از شما میخواهند چیزی را که نمیتوانید ببینید، باور کنید. شما فقط باید تصمیم بگیرید که کدام یک را میخواهید بپذیرید.
بهانه شماره 2: آنها میتوانند این کار را انجام دهند، اما این در مورد من صدق نمیکند زیرا آنها از من بهتر هستند.
فقط به این دلیل که شخص دیگری میتواند، به این معنا نیست که شما هم میتوانید. درست است؟ شما به دنبال دلایلی هستید که آنها میتوانند یک کار را انجام دهند، اما شما نمیتوانید. شاید او یک کارآفرین اینترنتی یا نویسنده آزاد باشد زیرا بچه ندارد. ممکن است او خیلی بهتر از من باشد، بنابراین بتواند یک ماراتن را بهصورت کامل به پایان برساند. شاید او تعهدات کاری و خانوادگی من را نداشته باشد، یا همسری داشته باشد که از هر لحاظ حامی او باشد. خوب، بس است، یافتن بهانه آسان است: اما به همه افراد دیگری که موانع قابلتوجهی پیش رویشان بوده و با وجود همه این مسائل بههرحال این کار را انجام دادهاند، نگاه کنید.
من و مارک (نویسندگان این مقاله) هم خانواده داریم و در زندگی خود با مشکلات قابلتوجهی دستوپنجه نرم کردهایم، ولی همچنان در بسیاری از جنبههای زندگی موفقیتهای زیادی کسب کردهایم. درست همانطور که ما توانستهایم خیلی چیزها را در زندگیمان تغییر دهیم، صدها نفر دیگر را نیز میشناسیم که همین کار را کردهاند. در طول یک دهه کوچینگ زندگی، ما شاهد بودهایم که مردم در تمام سنین خود را دوباره بازآفرینی کردهاند. افراد 48 ساله تشکیل خانواده میدهند. 57 سالههایی که برای اولینبار از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند. افراد 71 ساله کسبوکارهای موفقی را شروع میکنند و … داستانهای فراوانی از افراد دارای معلولیت یا بیماری وجود دارد که بر موانع و مشکلات پیش روی خود غلبه کردهاند تا به چیزهای بزرگی در زندگیشان، دست یابند. شما هم میتوانید با الهام گرفتن از آنها بر مشکلات خود غلبه کنید و به موفقیتهای بزرگ دست یابید.
بهانه شماره 3: من دچار مشکل شدهام زیرا زمان کافی برای ایجاد تغییرات را ندارم.
آیا تابهحال با فردی شاد و موفق برخورد کردهاید که مرتباً از مسئولیتهایی که بر عهده او قرار دارد، دوری میکند، همواره در حال سرزنش کردن خود یا دیگران است و برای زندگی ناخوشایند خود بهانه میآورد؟ نه! من هم همینطور فکر میکنم. حقیقت این است که شما با انتخابهایی که هر روز انجام میدهید، سرنوشت خود را میسازید. شما تبدیل به کاری میشوید که مکرراً آن را انجام میدهید. مهمتر از همه چیز این است که بدانید به کجا و چرا میروید تا اینکه بتوانید سریعتر به آنجا برسید. در واقع مهمترین چیز در زندگی این است که بدانید مهمترین اهداف در زندگی شما چیست و بر اساس آن تمام کارهای خود را اولویت بندی کنید.
اکثر ما زمان زیادی را صرف کارهایی که دارای فوریت زیادی هستند، میکنیم و وقت کافی را برای چیزهای بسیار مهم نداریم.
بنابراین به خودتان لطف کنید و هر بار که لیست کارهای خود را مینویسد یا مرتب میکنید، این سه مرحله عملی را رعایت کنید:
- به تفاوت بین آنچه فوری و مهم است فکر کنید.
- تمام تعهدات فهرست خود را مرور کنید.
- اول کاری را که مهم است انجام دهید.
توجه:
برای درک بهتر گزینههایی که در بالا ذکر شد، میتوانید به کتاب ” آن یک چیز” مراجعه نمایید. همچنین میتوانید نسخه رایگان انگلیسی این کتاب را هم با نام (The One Thing The Surprisingly Simple Truth Behind Extraordinary Results) از طریق این لینک دانلود نمایید.

بهانه شماره 4: خیلی سخت خواهد بود زیرا بدون _____ نمیتوانم از پس آن بر بیایم.
جای خالی را پر کنید: من به ماشین گران قیمت، شیرینی، برنامههای تلویزیونی، ده ساعت خواب، خانه بزرگ، کمد لباس فانتزی و غیره نیاز دارم. ما میتوانیم عدم ایجاد تغییرات مثبت مانند تغذیه سالم یا ورزش روزانه یا صرفه جویی در پول یا ساده کردن زندگی خود یا راه اندازی یک کسب و کار سودآور را بهراحتی توجیه کنیم.
و همانطور که گفتم، من هم از آوردن این بهانهها مصون نبوده و نیستم. در گذشته این بهانهها را برای خودم میآوردم، اما معلوم شد که همه آنها دروغ بودند. من در زندگیام به هیچ یک از این چیزها نیاز نداشتم، و با این باور که واقعاً به آنها نیاز دارم، فقط مانع از ایجاد تغییرات مثبتی شدم که میتوانستم در زندگی خود ایجاد کنم.
بهانه شماره 5: قرار است زندگی آسانتر باشد و بیشتر از آن لذت ببرید.

مطمئناً، موافقم که باید از زندگی لذت برد (همانطور که بیشتر مردم از آن لذت میبرند) اما مشکل اینجاست که این ایده که زندگی همیشه باید آسان و لذتبخش باشد برای توجیه انواع اهمال کاری و تنبلی استفاده میشود.
برای مثال، ممکن است روی مبل بنشینید و شروع به خورد شیرینی به مقدار زیاد کنید، چرا، زیرا خیلی واضح است، زندگی برای لذت بردن است، درست است؟ جواب منفی است. شما بدون خوردن غذاهای ناسالم نیز میتوانید کار کنید و همچنان از زندگی لذت ببرید. میتوانید ورزش کنید و از آن لذت ببرید. شما میتوانید بسیاری از راحتیهای زندگی خود را رها کنید و چیزی را از دست ندهید. در واقع، طی کردن مسیری که به کمترین مقاومت از طرف شما احتیاج دارد، اغلب مسیری است که کمترین پاداشها را نیز در پی خواهد داشت.
شما باید کارهای سخت را انجام دهید. هیچ راه میانبری برای رفتن به مکانهایی که ارزش دیدن داشته باشند، وجود ندارد.
همانطور که انیشتین زمانی گفت:
“نبوغ شامل 1 درصد استعداد و 99 درصد کار سخت است.”
برای دونده شدن باید بدوید. برای نویسنده شدن باید بنویسید. شما باید فعالانه روی یک سرمایه گذاری تجاری خود کار کنید تا یاد بگیرید چگونه یک کسب و کار موفق را اداره کنید. هیچ جایگزینی برای انجام کار وجود ندارد. پس هر روز روی این موضوع تمرکز کرده و آن را برای خود تکرار کنید:
“من کار … را انجام خواهم داد. آسان نخواهد بود، ولی ارزشش را خواهد داشت! “
بهانه شماره 6: من مستحق یک پاداش (زنگ تفریح) هستم.
مطمئناً، همیشه میتوانید یک کار را بعداً انجام دهید … اما “خود بعدی” شما دقیقاً همین احساس را خواهد داشت. در مورد آن فکر کنید: چرا خود بعدی شما باید منضبطتر از خود فعلی شما باشد؟ هیچ دلیلی وجود ندارد. در واقع، ازآنجاییکه اکنون به خود اجازه میدهید که سست شوید و تنبلی کنید، عادت به تعویق انداختن کارها را در خود ایجاد میکنید. در واقع این احتمال را کاهش میدهید که خود بعدی شما منظمتر شود.
پس امروز از طفره رفتن برای اینکه چرا نمیتوانید کاری را انجام دهید دست بردارید و شروع به تمرکز روی همه دلایلی کنید که چرا باید آن کار را انجام دهید. صحبت کردن در مورد کاری که انجام دادهاید یا قرار است انجام دهید را متوقف کنید. فقط آن کار را انجام دهید و اجازه دهید اعمال و کارهای شما خودشان صحبت کنند. بیشتر چیزهای بزرگ در زندگی، تصادفی اتفاق نمیافتند، بلکه با انتخاب آگاهانه اتفاق میافتند. شما هرگز نمیدانید چه چیزی ممکن است اتفاق بیفتد تا زمانی که به خطر نیفتید.
در دراز مدت، تنها یک چیز وجود دارد که دستیابی به رویاها و اهداف شما را کاملاً غیرممکن میکند: عدم اقدام امروز شما.
بهانه 8: یک بار ضرری ندارد.
این دروغ بسیار وسوسه انگیز است، زیرا تا حدودی درست است: یک بار ضرری ندارد. البته با فرض اینکه واقعاً فقط یک بار باشد. یک ظرف پر از بستنی، یک تمرین از دست رفته، یک بار تنبلی کردن بهجای کار کردن، و … متأسفانه، هرگز این موارد فقط یک بار اتفاق نمیافتند. یک بار به این معنی است که مغز شما اکنون میداند که دفعه بعد نیز میتواند با این بهانه خود را خلاص کند، و “یک بار” بعدی به بار دیگر منجر میشود، تا زمانی که کاملاً از عادت و روال درست خود دست بردارید.
با خودتان پیمان ببندید: هرگز دروغ “یک بار” را باور نکنید. اگر قرار است به خودتان برای خوردن یک بستنی اجازه دهید، از قبل تصمیم بگیرید و آن را در برنامه خود قرار دهید. “من هر آخر هفته یک بار به خودم اجازه میدهم یک وعده شیرینی بخورم” و به برنامه خود پایبند باشید. هرگز در حالت خستگی و وقتی قدرت اراده شما ضعیف است، تصمیم گیری نکنید.
بهانه 9: من قبلاً خیلی شکست خوردهام.

تو فقط یک انسان هستی اگر شکست خوردی، اشکالی ندارد. فقط نباید با ذهنیتی شکست خورده به زندگی ادامه دهید و فقط استراحت کنید. بعد از هر شکست، خودتان را دوباره بازسازی کنید تا بتوانید بهجایی که آرزویش را دارید، برسید. اشتباهات ما را عاقلتر میکنند. شکستها به رشد ما کمک میکنند. امید ما را به ادامه دادن تشویق میکند و عشق دلیل زنده بودن ماست؛ بنابراین به یادگیری، عشق ورزیدن و زندگی کردن ادامه دهید.
همانطور که وینستون چرچیل زمانی گفت:
“موفقیت هرگز دائمی نیست و شکست نیز هرگز کشنده نیست و این شجاعت ادامه دادن است که اهمیت دارد.”
پشتکار، مادر تمام تلاشهای سازنده است. شکستها، کوچک و بزرگ، هر روز برای بهترین انسانها اتفاق میافتند. قویترین و پربازدهترین افراد، افرادی نیستند که همیشه موفق میشوند، بلکه آنهایی هستند که وقتی میبازند، تسلیم نمیشوند.
در گرماگرم لحظهای که میخواهید دست از کار کردن بکشید و وا بدهید، به این فکر کنید که چقدر پیشرفت کردهاید و اصلاً چرا از ابتدا شروع کردهاید. اغلب اوقات شما خیلی بیشتر از آنچه فکر میکنید به پیشرفت نزدیک هستید. برخی از افراد زمانی که تقریباً به هدف خود رسیدهاند دست از تلاش برمیدارند، درحالیکه برخی دیگر تا آخرین ثانیه ممکن، با تلاشهای شدیدتر از همیشه به اهداف خود میرسند.
نکته مهم:
هنگامی که یاد بگیرید که بهانه بیاورید و زود تسلیم شوید، این کار تبدیل به یک عادت میشود. برخی از تغییرات لازم را انجام دهید و به راه خود ادامه دهید! (حتماً کتاب “اصول موفقیت” را بخوانید.)
بهانه شماره 10: الان خیلی دیر است.
تغییر ثابت است، اما رشد اختیاری است. ثابت بمانید یا یاد بگیرید و رشد کنید. تغییر و رشد در نهایت به نگرش و انتخابهای روزانه شما بستگی دارد و هرگز برای تغییر نگرش خود نسبت به چیزی که نمیتوانید تغییر دهید، دیر نیست. فقط تصمیم بگیرید که از آن بهترین استفاده را ببرید. بهانهای نیست. پشیمانیای در کار نخواهد بود.
راستش را بخواهید، تا زمانی که قلب شما از تپش باز نماند، هرگز، هیچچیز دیر نیست. اگر در حال خواندن این مطلب هستید، تبریک میگویم، شما زنده هستید، به این معنی که برای شما تغییر و رشد کردن دیر نیست. اگر بخواهید در هر سنی، همه چیز میتواند تغییر کند. در حال حاضر شما میتوانید متفاوت انتخاب کنید و کاری جدید انجام دهید. آینده شما در دسترستان است. با هر دو دست آن را بگیرید و به حرکت ادامه دهید. هنگامی که به سدی بر سر راه خود رسیدید، میان انتخاب نشستن و بی عملی یا انجام کاری برای پیشرفت بیشتر، دومی را انتخاب کنید.
اکنون نوبت شماست:
چه نوع بهانههایی گاهی در پس ذهن شما تکرار میشود؟ یکی از این بهانهها که شما را عقب نگه داشته است، چیست؟ لطفاً با نوشتن جواب این سوالات در بخش نظرات، ایدههای ارزشمند خود را با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.
منبع:
ترجمه و اقتباس:
حسین شکرگزار
غیاث الدین مشایی