9 سوال ساده برای کاهش اضافه بار اطلاعات و دستیابی به اهداف بزرگ

9 سوال ساده برای کاهش اضافه بار اطلاعات و دستیابی به اهداف بزرگ
5
(2)

9 سوال ساده برای کاهش اضافه بار اطلاعات و دستیابی به اهداف بزرگ

مقدمه

پاسخ دادن به چند سوال ساده اما تاثیرگذار می‌تواند ما را از حالت فلج فکری ناشی از بار اضافی اطلاعاتی که پیرامون ما را فراگرفته است، نجات دهد. یک بیماری موذی و کشنده وجود دارد که همه کارآفرینان، افراد فوق موفق، اشخاص نخبه و حتی کسانی که تازه شروع به راه اندازی کسب و کار خود کرده‌اند را تهدید می‌کند.

آیا می‌توانید حدس بزنید که آن بیماری چیست؟

این بیماری افزایش هزینه تبلیغات فیس‌بوک نیست. هجوم دیوانه‌وار رقبای جدید به بازار نیست. حتی ظهور شرکت‌های عظیمی که در حال جذب بچه‌های کوچک به سمت خود هستند نیز نیست.

این بیماری:

اضافه بار اطلاعات، سرریز اطلاعات یا اطلاعات اضافی است (information overload).

برای اولین بار در تاریخ بشر، اطلاعاتی که در یک روز منتشر می‌شود، بیشتر از اطلاعاتی است که هر فرد عاقل و بالغی می‌تواند در طول عمر خود مصرف کند. این دسترسی بی‌سابقه به اطلاعات جدید باعث شده است که بسیاری از افراد بالقوه موفق در انبوهی از مطالب بی‌پایان برای یادگیری، کتاب‌هایی برای خواندن و دوره‌هایی برای تکمیل شدن، غرق شوند.

آنها در یک واقعیت پر از تحرک زیاد (معروف به مشغله) اما تقریباً بدون حرکت (پیشرفت واقعی به سمت اهداف خود) گرفتار می‌شوند و دائماً به دلیل انبوهی از تصمیمات احتمالی که باید بگیرند و گام‌های عملی‌ای که باید بردارند، گیر افتاده و فلج می‌شوند.

اما لازم نیست این‌گونه باشد.

تونی رابینز، استاد معروف توسعه شخصی و اوج عملکرد، زمانی خاطرنشان کرد که “کیفیت زندگی یک فرد به‌طورکلی با کیفیت سوالاتی که روزانه از خود می‌پرسد، نسبت مستقیم دارد.” اگر بتوانید یاد بگیرید که سؤالات درست بپرسید، یافتن پاسخ‌ها به طرز شگفت‌انگیزی آسان می‌شوند و دستیابی به شتاب پایدار کاملاً تضمین می‌شود.

برای مبارزه با غرق شدن در اطلاعات یا سرریز اطلاعاتی و 10 برابر شدن کیفیت زندگی و موفقیت کسب‌وکارتان، باید یاد بگیرید که گندم را از کاه جدا کنید و فقط روی اطلاعات و اقداماتی تمرکز کنید که بالاترین بازده ممکن را به همراه داشته باشند.

امروز، من یک لیست از 9 سوال ساده را جمع آوری کرده‌ام تا به شما در انجام این کار کمک کند.

چه در میان دریای بی‌پایان فرصت‌های جدید برای یافتن ایده کسب و کار مناسب تلاش می‌کنید یا نمی‌توانید روی نقاط اهرمی حیاتی مورد نیاز برای مقیاس پذیر کردن کسب و کار فعلی‌تان تمرکز کنید، چند سوال ساده زیر شما را وادار می‌کند که کمی دوراندیشانه عمل کرده و عمیقاً در مورد آنچه که باید اتفاق بیفتد، فکر کنید. این واقعاً نکته مهمی است.

بیایید به این چند سوال ساده بپردازیم.

9 سوال ساده برای مقابله با سرریز اطلاعاتی

سوال ساده 1: بزرگ‌ترین مشکل زندگی من که سعی در حل آن دارم چیست؟

سوال ساده 1: بزرگ‌ترین مشکل زندگی من که سعی در حل آن دارم چیست؟
سوال ساده 1: بزرگ‌ترین مشکل زندگی من که سعی در حل آن دارم چیست؟

اغلب اوقات، «کارآفرینان» درگیر بسیاری از ایده‌های تجاری خوب می‌شوند که قادر به اجرای هیچ یک از آنها نیستند. آنها به اشتباه معتقدند که برای موفقیت یک تجارت، باید صنعت خود را متحول کنند و ارزشی را در مقیاسی ایجاد کنند که قبلاً برای بشر ناشناخته بود است!

شما این‌گونه نیستید.

برای یافتن ایده کسب و کار مناسب، کافی است یک سوال ساده از خود بپرسید:

“بزرگ‌ترین مشکل زندگی من که سعی در حل آن دارم چیست؟”

اغلب اوقات، خواهید دید که هزاران (اگرنه میلیون‌ها) نفر دیگر دقیقاً با همین مشکل روبرو هستند. اگر بتوانید راهی برای رفع مشکل خود بیابید، می‌توانید آن راه حل را به زبان بازار ترجمه کرده و از طریق تجاری سازی همان راه حل سود هنگفتی به دست آورید.

سوال ساده 2: اگر قرار بود یک کسب و کار 7 رقمی را در 12 ماه آینده فقط با استفاده از اطلاعاتی که از قبل دارم ایجاد کنم، چه‌کار می‌کردم؟

کارآفرین و میلیونر عجیب و غریب، درک سیورز، یک‌بار نقل قولی را به اشتراک گذاشت که پارادایم (چهارچوب فکری) و باور موجود من را در مورد ارزش اطلاعات جدید کاملاً تغییر داد.

او گفت:

“اگر اطلاعات بیشتر جواب می‌داد، همه ما میلیاردرهایی با شکم شش تکه می‌شدیم.”

می‌دانید چیست؟ او حق دارد.

وقتی خودتان را مجبور کنید که بفهمید چگونه می‌توانید یک کسب و کار 7 رقمی را تنها با استفاده از آنچه امروز می‌دانید بسازید، متوجه خواهید شد که احتمالاً می‌توانید با دانشی که از قبل دارید، کسب و کار رویاهای خود را بسازید.

کلید اصلی، اجراست، نه اطلاعات بیشتر.

سوال ساده 3: دیگران چه مهارت‌ها و ویژگی‌هایی را در من بیشتر تحسین می‌کنند؟

سوال ساده 3: دیگران چه مهارت‌ها و ویژگی‌هایی را در من بیشتر تحسین می‌کنند؟
سوال ساده 3: دیگران چه مهارت‌ها و ویژگی‌هایی را در من بیشتر تحسین می‌کنند؟

انسان‌ها در هنر و علم خودآگاهی معمولاً بسیار بد عمل می‌کنند. ما سوگیری‌های شناختی و تعصبات ذهنی پر از خطایی داریم که مانع از این می‌شوند تا بتوانیم مهارت‌ها و ویژگی‌های «طبیعی» خودمان را که قابلیت پول‌سازی دارند به‌دقت بررسی و ارزیابی کنیم.

اغلب اوقات، ما فرض می‌کنیم که چون انجام کاری برای ما آسان است، طبیعتاً برای دیگران نیز آسان است. اما ما اشتباه می‌کنیم.

با پرسیدن این سوال ساده از خود که دیگران به چه مهارت‌ها و ویژگی‌هایی در مورد شما توجه می‌کنند، می‌توانید به‌سرعت آنچه رابین شارما می‌گوید، “منطقه نبوغ” (area of genius) خود را کشف کنید. هنگامی که پاسخ این سوال ساده را پیدا کردید، فهمیدن چگونگی کسب درآمد از مهارت‌ها و توانایی‌های طبیعی خودتان بسیار آسان‌تر خواهد شد.

سوال ساده 4: اگر یک اسلحه روی سرم می‌گذاشتند و مجبور می‌شدم تنها در 6 ماه به اهداف 10 ساله‌ام برسم، چه‌کار می‌کردم؟

این سوال ساده مورد علاقه من است که از قول پیتر دیاماندیس، بنیانگذار Xprize بیان شده است. ما به‌راحتی فراموش می‌کنیم که افکار و اعمال ما تا سطح اهداف و تعهداتمان ارتقا می‌یابند و بدون اینکه به طور مداوم خود را برای انجام کارهای بزرگتر و بهتر تحت فشار قرار دهیم، مطمئنا همیشه از خود رضایت کامل داشته و در وضعیت فعلی خود گیر خواهیم کرد و در نتیجه هیچ پیشرفتی در کار نخواهد بود.

با ملزم کردن خود به پاسخ دادن به این سوال (به من اعتماد کنید، این یک سوال آسان نیست)، خودتان را مجبور خواهید کرد که دیدگاه فعلی خود را در مورد واقعیت‌های مربوط به خود و شرایط اطرافتان گسترش دهید. اگر چاره‌ای جز دستیابی به بزرگ‌بینانه‌ترین، عالی‌ترین و بلندپروازانه‌ترین اهداف 10 ساله خود در شش ماه آینده نداشتید، چگونه این کار را انجام می‌دادید؟

چه کسی را استخدام می‌کنید؟ چگونه سیستم‌های جدیدی در رابطه با کارتان می‌سازید؟ چقدر در تبلیغات خود تهاجمی عمل خواهید کرد؟ چند ساعت کار می‌کنید؟

هدف این سوال این نیست که واقعاً در عرض شش ماه می‌توانید به اهداف 10 ساله خود برسید یا نه بلکه منظور از این سوال ساده این است که خود را مجبور کنید بزرگ‌تر فکر کرده و اهرمی‌های پنهانی را که می‌توانند به شما کمک کنند تا تلاش‌های خود را سریع‌تر از آنچه در حال حاضر فکر می‌کنید قادر به انجام آن هستید را کشف کنید.

سوال ساده 5: اگر من فقط می‌توانستم 3 ساعت در روز در کسب و کار خودم کار کنم، چه چیزی را باید برون سپاری کرده یا حذف کنم؟

تیم فریس در یکی از دوره‌های خود، “هفته کاری 4 ساعته” این سوال را می‌پرسد: “اگر می‌توانستم فقط دو ساعت در هفته روی تجارت خود کار کنم، چه‌کار می‌کردم؟”

من شخصاً یک هفته کاری دوساعته را کمی محدود می‌دانم.

اگر شما یک فریلنسر، کارمند خویش فرما یا در مراحل اولیه راه اندازی کسب و کار خود هستید، این یک سوال عملی نیست. برای بسیاری از ما (به معنای واقعی کلمه) غیرممکن است که بتوانیم تمام وظایف هفتگی ضروری خود را تنها با کار کردن دو ساعت در هفته انجام دهیم.

اگر شما یک فریلنسر، کارمند خویش فرما یا در مراحل اولیه راه اندازی کسب و کار خود هستید، این یک سوال عملی نیست
اگر شما یک فریلنسر، کارمند خویش فرما یا در مراحل اولیه راه اندازی کسب و کار خود هستید، این یک سوال عملی نیست

اما سه ساعت در روز چه؟ این فقط ممکن است قابل انجام باشد. اگر محدود به 15 ساعت کار در هفته بودید، این ساعات را چگونه سپری می‌کردید؟ چه وظایفی را برون سپاری می‌کردید؟ چه ترفندهایی در رابطه با بهره وری را اجرا می‌کردید؟ اگر دیگر قادر به صرف بیش از 40 ساعت در هفته برای کار خود نباشید، چگونه مطمئن می‌شوید که می‌توانید به شکوفایی و زنده ماندن ادامه دهید؟

سوال ساده 6: اگر مسائل پیچیده، ساده می‌شدند، چگونه با آنها برخورد می‌کردید؟

اغلب اوقات ما اهدافمان را بیش از حد پیچیده می‌کنیم. چه بخواهیم کسب‌وکاری را راه‌اندازی کرده یا توسعه دهیم، یا زمان بیشتری را با خانواده‌مان بگذرانیم، یا صرفاً در وضعیت بهتری قرار بگیریم، حجم انبوه اطلاعاتی که در اختیار ما قرار می‌گیرد، منجر به فلج شدن ذهن و مغزمان توسط تجزیه و تحلیل بیش از حد و دوز مرگباری از سرریز اطلاعات می‌شود.

اما اگر قضیه ساده بود چه شکلی می‌شد؟ اگر نیازی به داشتن 20 قیف فروش مختلف و افزایش فروش نداشته باشید، چه؟ چنانچه فقط به یک قیف فروش نیاز داشتید چه؟ اگر به یک رژیم غذایی دیوانه‌وار و یک برنامه تمرینی 12 ساعته در هفته نیاز نداشتید، چه؟ چنانچه فقط نیاز داشتید کمتر بخورید و بیشتر حرکت کنید چه؟ اگر بخواهید بزرگ‌ترین اهداف و آرزوهای خود را تنها در 2 تا 3 گام برای اقدام کردن خلاصه می‌کردید، آنها چه چیزهایی می‌بودند؟ چگونه می‌توانید عوامل حواس پرتی را کاهش دهید و فقط روی چیزهای مهم تمرکز کنید؟

سوال ساده 7: چگونه افراد دیگر در شبکه من می‌توانند این مشکل را برای من حل کنند؟

من به خود اجازه می‌دهم که در مورد یک راز کوچک را برای شما فاش کنم. آماده هستید؟ راز این است: شما مجبور نیستید همه مشکلات خود را به‌تنهایی حل کنید. افراد دیگری در شبکه شما هستند که می‌توانند مشکلات شما را برای شما حل کنند یا حداقل ساده‌ترین راه حل ممکن را به شما نشان دهند.

آیا در تلاش برای یافتن سرنخ‌های جدید برای کسب و کار خود هستید؟ چه کسی را در شبکه فروش خود می‌شناسید که مایل به اجرای تبلیغات مربوط به این کار باشد تا به شما در بهبود جریان سرنخ کمک کند؟ آیا نرخ بستن فروش افتضاحی دارید؟ چه افرادی را می‌شناسید که می‌توانند این کار را برای شما انجام دهند؟ چگونه می‌توانید بزرگ‌ترین مشکلات کسب و کار و زندگی خود را بدون انجام هیچ یک از کارهای سنگینی که شخصاً انجام می‌دهید، حل کنید؟

سوال ساده 8: اگر زمان دست یافتن به موفقیت 3 برابر زمانی که در حال حاضر پیش بینی می‌کنم طول بکشد، آیا بازهم این کار را انجام می‌دهم؟

اگر زمان دست یافتن به موفقیت 3 برابر زمانی که در حال حاضر پیش بینی می‌کنم طول بکشد، آیا بازهم این کار را انجام می‌دهم؟
اگر زمان دست یافتن به موفقیت 3 برابر زمانی که در حال حاضر پیش بینی می‌کنم طول بکشد، آیا بازهم این کار را انجام می‌دهم؟

بسیاری از کارآفرینان با این فرض که موفقیت به‌راحتی به دست می‌آید، ابتدا وارد فاز اجرایی یک ایده سرمایه گذاری یا کسب و کار جدید می‌شوند. اما به‌ندرت آن را به سرانجام می‌رسانند. اگر در مرحله ایده پردازی کسب‌وکارتان گیر کرده‌اید و می‌خواهید بهترین ایده ممکن را برای اجرای آن بیابید، از خود بپرسید: «اگر این کار ۳ برابر زمانی که در حال حاضر پیش‌بینی می‌کنم طول بکشد، آیا بازهم این کار را انجام می‌دهم؟»

آیا آن‌قدر در مورد ماموریت و رسالت کسب و کار جدید خود هیجان‌زده و پرشور هستید که مایلید به مدت 3 تا 10 سال به این ایده پایبند باشید؟ یا از فکر گذراندن یک دهه آینده در همان صنعت وحشت دارید و به‌سادگی به انجام یک کار آسان‌تر امیدوار هستید؟

سوال ساده 9: اگر بتوانم تنها یک مشکل را در 12 ماه آینده حل کنم تا بزرگ‌ترین تأثیر مثبت را در زندگی و تجارت خود ایجاد کنم، آن مشکل چیست؟

زمانی که در تلاش برای شناسایی مهم‌ترین گام‌های اقداماتی که می‌توانم برای بهبود کیفیت زندگی‌ام بردارم، هستم، اغلب کمی مکث می‌کنم و از خودم این سوال ساده را می‌پرسم: «اگر مشکل X تنها مشکلی بود که می‌توانستم در 12 ماه آینده حل کنم، از نتیجه آن راضی می‌شدم؟»

اغلب اوقات ما آن‌قدر با مشکلات فراوانی روبرو هستیم که خودمان را یک کیلومتر در عرض و یک سانتی‌متر در عمق گسترش می‌دهیم. ما به‌جای اینکه یک کیلومتر در یک جهت حرکت کنیم، یک میلی‌متر در 20 جهت مختلف حرکت می‌کنیم.

با پرسیدن سوال ساده‌ای که در بالا ذکر گردید، مجبور خواهید شد در نظر بگیرید که چه چیزی شما را از زندگی‌ای که واقعاً می‌خواهید و دوستش دارید، باز می‌دارد و برای رفع آن چه‌کاری باید انجام دهید. آیا واقعاً نیاز دارید که روزهای خود را به طور مؤثرتری برنامه ریزی کنید یا باید در رژیم غذایی خود تجدیدنظر کنید و یا ورزش کردن را شروع کنید تا انرژی لازم برای رعایت دقیق برنامه خود را داشته باشید؟

آیا واقعاً اضافه کردن یک مشتری باارزش و سطح بالا پاسخی برای مشکلات مالی شماست؟ یا بهتر است جریان جدیدی از درآمد باقیمانده (در ادبیات کسب و کار، معمولاً به درآمدی گفته می‌شود که بارهاوبارها به یک فرد پرداخت می‌شود با اینکه او آن کار را فقط یک‌بار آن‌هم در گذشته انجام داده است) ایجاد کنید که حتی هنگام خواب نیز برای شما پول درآورد؟ هر چه زمان و انرژی بیشتری برای فکر کردن به این سوال اختصاص دهید، آماده‌تر خواهید بود تا بر روی مهم‌ترین اقداماتی تمرکز کنید که حقیقتاً زندگی شما را با شتابی افزایشی حرکت داده و به جلو می‌برند و نه فقط یک حرکت موقتی و کوچک.

نتیجه گیری

در عصر اطلاعات نامحدود، غرق شدن در جزئیات و نکات جزئی که در واقع زندگی شما را به جلو نمی‌برد، آسان است. با یادگیری نحوه پرسیدن چند سوال ساده ولی قدرتمند از خود، می‌توانید سر و صداهای اضافی و پارازیت‌های اطراف خود را خاموش کرده و فقط روی چیزهایی تمرکز کنید که واقعاً مهم هستند.

درباره نویسنده:

آستین گیلیس
منبع:

 earlytorise.com

ترجمه و اقتباس:

حسین شکرگزار

غیاث ‌الدین مشایی

9 سوال ساده برای کاهش اضافه بار اطلاعات و دستیابی به اهداف بزرگ

لینک دانلود فایل PDF

میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *