لعنت به کمال گرایی
مقدمه
سه نوع کمال گرایی وجود دارد که هیچ کدام ارزش پیگیری ندارند.
من دوستی دارم که با افتخار اعلام میکرد که یک کمالگرا است. او به این موضوع مباهات میکرد. اگر چیزی در محیط نزدیک او “درست” نبود، او تصمیم میگرفت تا آن را اصلاح کند، تقریباً به طور ناخودآگاه و اتوماتیک. او استانداردهای فوقالعاده بالایی برای آنچه که قابل قبول میدانست، داشت، هم برای اطرافیانش و هم برای خودش.
او میدانست که دارد به خودش سخت میگیرد، اما همیشه میگفت همه این کارها به این دلیل است که میخواهد بهتر شود و اگر به دیگران سخت میگرفت، میگفت که این کار را به دلیل عشقی که به آنها داشته، انجام داده است. دوستم میخواست افرادی را که به آنها اهمیت میداد، در زندگی خوب و کامل ببیند.
اما در مورد دوستم نکتهای وجود داشت: برای او که همیشه در این فکر بود که استانداردهای بالا را حفظ کند و میخواست به برتری دست یابد، چیزی جز دلزدگی و خستگی نصیبش نشد.
او ماهها بر روی پروژههای مختلف کار میکرد بدون اینکه آن را به کسی نشان دهد، زیرا “هنوز تمام نشده بود” – یعنی کامل و بیعیب نبود. دوستم تقریباً هر یک از این پروژهها را رها میکرد، و من در نهایت متوجه شدم که این به این دلیل است که او به نقطهای رسیده بود که متوجه شد هرگز نمیتواند به آنچه که در ذهنش تصور میکرد که البته کمال بود، دست یابد.
او هفتهها، ماهها، حتی سالها خود را مورد سرزنش و شماتت قرار میداد، یا بهخاطر اینکه فلان کار را دنبال نکرده بود یا بهخاطر حماقت در شروع کاری که از همان اول مشخص بود که “کار نمیکند”. سالهای عمر او در جریانی پیوسته از هدف گذاری، برنامهریزی و توسعه و ترقی سپری شد، بدون هرگونه نتیجهای.

اینها چیزهایی بود که کمال گرایی برای او به ارمغان آورد.
فهرست مطالب
- پارادوکس کمال گرایی
- کمال گرایی تطبیقی در مقابل سمی
- کمال در یک دنیای ناکامل”
- مقابله با کمال گرایی
- راه حلی برای کمال گرایی
1 – پارادوکس کمال گرایی
برای شفاف شدن موضوع، من قصد ندارم به شما توصیه کنم که “استانداردهای خود را پایین بیاورید.” در واقع، من فکر میکنم کمال گرایی جایگاه خود را دارد، هم از نظر حرفهای و هم از نظر شخصی (در ادامه در این مورد بیشتر توضیح خواهیم داد).
اما خندهدار است، به نظر میرسد کمالگرایان همیشه مراقب افرادی هستند که سعی میکنند رفتار غیرمنطقیشان را به آنها خاطر نشان کنند. این بیشتر به این دلیل است که کمال گراها فکر میکنند همه از همه چیز بدشان میآید، پس چرا توصیههای آنها را قبول نمیکنند؟ این یک عارضه جانبی از استانداردهای است که مانند جو زمین آنها را احاطه کرده است: هیچکس ارزش گوش دادن به آنها را ندارد؛ بنابراین، کمال گرا بهتنهایی مبارزه میکند.
دوست کمالگرایم، هر زمان که به من میگفت در موردی که روی آن کار میکرد گیرکرده است و من راهحلی را پیشنهاد میکردم، همه دلایلی را ارائه میکرد که چرا راه حل من کار نمیکند و چرا این راه حل خجالتآور است و چنین وضعیتی قابل قبول نخواهد بود. شش ماه میگذشت و هیچ کاری انجام نمیشد.
جف بزوس، بنیانگذار آمازون، زمانی در نامهای به سهامداران شرکت خود گفت که معتقد است تصمیمات بهینه زمانی اتفاق میافتد که فرد 70 درصد اطلاعات لازم را داشته باشد. او ادامه داد که هر مقداری که کمتر از 70 درصد باشد، احتمالاً منجر به تصمیم گیری بدی خواهد شد. اما هر چیزی بیش از 70 درصد باشد، احتمالاً در حال تلف کردن زمان برای چیزی هستید که بعید است نتیجه را تغییر دهد.

“قانون 70 درصد” بزوس را میتوان در بسیاری از مراحل زندگی به کار برد. گاهی اوقات بهتر است یک پروژه زمانی که 70 درصد از آن انجام شده است، ارسال شود. من بهصورت کتبی، زمانی پیشنویس را به ویرایشگرم میسپارم که 70 درصد از آن چیزی که میخواهم باشد.
ایده این است که شما همیشه میتوانید 30 درصد آخر را پس از ارسال آن کامل کنید. زیرا اگر منتظر 100 درصد بمانید، هرگز به اتمام آن نخواهید رسید.
2 – کمال گرایی تطبیقی در مقابل کمال گرایی سمی
مهم است بدانید که همه کمالگراییها یکسان ایجاد نمیشود.
بازهم تاکید میکنم، هیچ اشکالی در تعیین استانداردهای بالا و اهداف عالی وجود ندارد. شما باید سخت کار کنید، باید تلاش کنید تا به چیزهایی که میخواهید در زندگی خود برسید، دست یابید.
اما بین کمال گرایی تطبیقی یعنی تلاش برای کمال و پذیرش این که چیزها هرگز کامل نخواهند بود و کمال گرایی سمی یعنی تلاش برای کمال و عدم پذیرش چیزی کمتر، تفاوتی وجود دارد (منبع).
پس کمال گرایی در واقع انواع مختلفی دارد (منبع).
انواع کمال گرایی
کمال گرایی خود گرا
برخی از افراد کمال گرا خود را (به طرز مضحکی) به استانداردهای بالا زنجیر میکنند.
اگر این نوع کمال گراها وقتی همه چیز طبق برنامه پیش نمیرود، خود را بهگونهای متفاوت اداره کنند، مشکلی ندارد. اما آنها این کار را نمیکنند. آنها مانند کوه وزوو در موج گرما ذوب میشوند. آنها نمیتوانند اشتباهات شرمآور خود را رها کنند، حتی گاهی سالها یا دههها پس از انجام آنها. “گفتوگوهای درونی” آنها به طرز باورنکردنی ای از تقریباً هر کاری که انجام میدهند، انتقاد میکند.
ما اینها را “کمالگرایان خودگرا” مینامیم.
کمال گرایی دیگر گرا

برخی دیگر از افراد کمال گرا، اطرافیان خود را با استانداردهای بسیار بالا میخواهند و این نیز چندان بد نخواهد بود اگر این افراد بهسادگی از استانداردهای بالای خود برای ایجاد انگیزه در افراد بهمنظور انجام بهتر کارها استفاده کنند.
اما بازهم اینطور نیست. این افراد دارای استانداردهای فوقالعاده غیرممکنی هستند که هیچکس هرگز به آنها عمل نخواهد کرد و این موضوع فقط آنها را تبدیل به آدمهای کلهخر خواهد کرد.
به رئیسی با سبک مدیریتی ذرهبینی فکر کنید که فقط به شما میگوید چگونه همه چیز را خراب میکنید یا مادر قضاوت کننده خود که بیوقفه در مورد وزن شما نظر میدهد.
ما اینها را “کمالگرایان دیگر گرا” مینامیم.
کمال گرایی جامعه گرا
سپس کمال گراهایی را دارید که فکر میکنند دیگران استانداردهای بالا و غیرممکنی را به آنها تحمیل میکنند.
این افراد معمولاً درهم و برهم هستند. آنها نمیتوانند تصمیمی برای نجات جان خود بگیرند زیرا مطمئن نیستند که اگر تصمیم اشتباهی بگیرند دیگران درباره آنها چه فکری خواهند کرد. صدای ضعیفی در سرشان وجود دارد که خودشان را قضاوت کنند، این صدا به آنها میگوید که دیگران در حال قضاوتشان هستند و آنها به آنچه از آنها انتظار میرود عمل نمیکنند.
این افراد اغلب به دلیل درماندگی تسلیم میشوند، با این استدلال که اگر هرگز در نظر دیگران خوب نباشند، چرا به خودشان زحمت بدهند؟
ما اینها را “کمالگرایان اجتماعی” مینامیم.
3 – کمال در دنیای ناکامل
البته، بین این سه نوع کمال گرایی همپوشانی نیز وجود دارد. یک کمال گرای خود گرا اغلب خود و دیگران را در تنگنای استانداردهای فوقالعاده بالایی که دارد، نگه میدارد. کمالگرایان دیگر گرا ممکن است آرمانهای اجتماعی ای را در نظر داشته باشند و آنها را به دنیای اطراف خود تحمیل کنند. درهرصورت، کمالگرایان دوآتشه معمولاً یک سبک مشخص دارند که بیشتر اوقات به سمت آن گرایش دارند.
در پس هر یک از این انواع کمال گرایی، یک گرایش اساسی برای تحمیل ایدهآلهای درک شده از کمال بر خود یا شخص دیگری وجود دارد.

مشکل زمانی به وجود میآید که آنچه شما ایدئال یا “کامل” میدانید با آنچه بهعنوان واقعیت درک میکنید، ناسازگار باشد.
بازهم، من میخواهم واضح بگویم: داشتن استانداردهای بالا مطلقاً هیچ ایرادی ندارد.
تحمیل استانداردهای بالا اگر با کمی بدبینی سالم نسبت به مزخرفاتی که در ذهن شما میگذرد همراه باشد، اشکالی ندارد. اما کمالگرایان از همه نوع، تمایل دارند از یک نوع تفکر همه یا هیچ، سیاه و سفید استفاده کنند: شما یا شکست خورده هستید یا موفق. یا برنده هستید یا بازنده، شما یا کاری را درست انجام دادهاید یا در انجام آن اشتباه کردهاید.
زندگی واقعی در مناطق خاکستری بین همه این چیزها اتفاق میافتد. مسئله مضحک و طعنهآمیز این است که اکثر کمال گراها فقط میخواهند دنیا (خودشان، افراد در آن و غیره) بهگونهای خاص باشد و این باعث میشود که آنها نتوانند دنیا را به شکل واقعی ببینند.
4 – مقابله با کمال گرایی
پرداختن به کمال گرایی خود محور و دیگر گرا شاید سادهتر باشد. این نوع از کمال گراها حداقل بر این باورند که کنترل معقولی بر خود و محیط نزدیک خود دارند و بنابراین معتقدند که میتوانند خود و یا محیط خود را تغییر دهند.
مقابله با کمال گرایی خود گرا
باید یاد بگیرید که با خودتان راحت رفتار کنید. میدانم که هشت میلیون نفر قبلاً این را به شما گفتهاند، اما صدای من را بشنوید.
بر خلاف انواع کمال گراهای دیگر، احتمالاً شما از آن دسته افرادی هستید که دوستان و خانواده خود را حمایت و تشویق میکنید. وقتی آنها کار احمقانهای را انجام میدهند، آن را به رویشان نمیآورید یا به آنها نمیگویید که چقدر خنگ هستند.
شما دلسوز هستید، شما تشخیص میدهید که مردم اشتباه میکنند، بهترین نیت را دارند و از طرف دیگر هرج و مرج و عدم اطمینان زیادی در زندگی وجود دارد، و هیچ یک از ما نمیتوانیم آن را تغییر دهیم. این به آنها کمک میکند تا احساس بهتری داشته باشند. این به آنها اعتماد به نفس و احساس امنیت میدهد که از حمایت شما برخوردار هستند و همه چیز خوب خواهد بود حتی اگر آنها کامل نباشند.
این ممکن است برای شما تعجبآور باشد، اما میتوانید همه این کارها را برای خودتان نیز انجام دهید.
آن را امتحان کنید. با خودتان طوری رفتار کنید که انگار دوست خودتان هستید. تصور کنید اشتباهی که شما را آزار میدهد اشتباه یک دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده است. چه میخواهی به آنها بگویی؟ چه احساسی نسبت به آنها داری؟ حالا این کار را برای خودت انجام بده.
برخورد با کمال گرایی دیگر گرا
شما باید بدانید که معیارهای غیرممکنتان، شما را از تجربه تمام صمیمیت و عشقی که داشتن روابط با دیگران به شما ارائه میدهد، محروم میکند.
در واقع، شما همیشه دیگران را بهخاطر ضعفهایشان لعنت میکنید، و اطرافیانتان دائماً آن را تحمل میکنند و شما را بهخاطر آن میبخشند. هر دو مهارتی که هنوز یاد نگرفتهاید چگونه انجامش دهید.
برخورد با کمال گرایی جامعه گرا

آنها در شرایط زندگی خود احساس ناتوانی میکنند. همه، انتظارات غیرممکن خود را به آنها تحمیل میکنند و انگشت قضاوت خود را به سمت آنها میچرخانند. آنها اغماض و قضاوت را در معمولیترین اظهارات میبینند. آنها بدترینها را در مورد هرگونه تعامل اجتماعی فرض میکنند. آنها با احساس خجالت و دوست نداشتن دائمی شکنجه میشوند.
اگر جملات بالا شما را توصیف میکند، میخواهم شما را به چالش بکشم، از همین لحظه، مسئولیت هر اتفاقی را که در زندگی برای شما میافتد به عهده بگیرید. مسئولیت همه چیز. این همان چیزی است که من آن را “باور اصلی” مینامم.
حالا، قبل از اینکه شروع به گفتن کنید، “اما مارک، واقعاً تقصیر من نیست که دنیا اینطوری است که هست! چگونه باید مسئولیت آن را بپذیرم؟!؟! ” به یاد داشته باشید که مسئولیت پذیری با مقصر دانستن چیزی یا کسی یکسان نیست.
کمال گرایان اجتماعی در دام چیزی میافتند که من آن را “قربانی شدن شیک” مینامم، جایی که رنگآمیزی خود بهعنوان قربانی قضاوت دیگران منجر به حالتی میشود که در آن احساس اهمیت میکنید.
یک موضوع در مورد قربانی شدن این است که بهنوعی به شما احساس خاص و منحصر به فرد بودن میدهد. افرادی که دائماً در حال اختراع روشهای خیالی ای هستند که در آن قربانی میشوند، بنابراین راههایی اختراع میکنند تا احساس کنند خاص و مهم هستند، علیرغم اینکه به خودشان صدمه میزنند.
5 – راه حلی برای کمال گرایی
راه حل نهایی برای کمال گرایی خلاص شدن از شر کمال گرایی نیست، بلکه راه حل این است که درک خود را از “کمال” تغییر دهید.
نیازی نیست که کمال نتیجه باشد. کمال میتواند یک فرایند باشد. کمال میتواند عمل بهبود دادن باشد، نه عمل درست کردن همه چیز در همه اوقات. برای عظمت تلاش کنید، برای کیفیت تلاش کنید. حتی برای کمال تلاش کنید.
اما درک کنید که آنچه در ذهن شماست، آن دید زیبا از اینکه اوضاع چگونه باید باشد، کمال نیست. کمال فرایند ازبینبردن نقص است. از دست گذاشتن روی چیزی، انتقاد از آن، شکست و سپس بهبود آن. این یک نوع جدید و ناقص کمال گرایی است. این یک شکل کاربردی از کمال گرایی است. چیزی که شما یا اطرافیانتان را دیوانه نمیکند.
و بهجرئت میتوانم بگویم، این حتی یک شکل مفید از کمال گرایی است.
منبع:
ترجمه و اقتباس:
حسین شکرگزار
غیاثالدین مشایی