ترس از ناشناخته ها و عدم اطمینان

ترس از ناشناخته ها و عدم اطمینان
5
(2)

ترس از ناشناخته ها و عدم اطمینان

مقدمه

بیشتر مردم نمی‌توانند با عدم اطمینان و ندانستن اینکه چه اتفاقی قرار است بیفتد، کنار بیایند و این ترس از ناشناخته‌ها ما را به کارهای عجیب‌وغریب وادار می‌کند.

در بهار سال 2020، هرکدام از ما یک صندلی در ردیف جلو برای تماشای شگفتی‌های ظرفیت انسان برای کنار آمدن با عدم قطعیت و عدم اطمینان، رزرو کردیم. در عرض چند هفته، مردم باورهای وحشیانه و غیر قابل تغییری در مورد ویروس کرونا، کارکنان مراقبت‌های بهداشتی، رهبران و کشورهایشان پیدا کردند.

برخی شورش کردند و عصبانیت خود را به خارج از خود هدایت کردند. جنایت اوج گرفت، اعتراضات در سراسر جهان بیداد کرد. دیگران به سمت درون خود تمایل پیدا کردند. گزارش شده است که خودکشی و افسردگی به‌شدت افزایش یافت. اضطراب بیداد می‌کرد.

دیگران حواسشان را پرت کردند. تقاضا برای بازی‌های ویدئویی، الکل و مواد مخدر افزایش یافت. هر چیزی که “صورت مسئله را از پاک می‌کرد.”

به نظر می‌رسد همه‌گیری کرونا تقریباً به‌خوبی بزرگ‌ترین ضعف روان‌شناختی انسان‌ها را آشکار کرد: ترس از ناشناخته.

به نظر می‌رسد همه‌گیری کرونا تقریباً به‌خوبی بزرگ‌ترین ضعف روان‌شناختی انسان‌ها را آشکار کرد: ترس از ناشناخته.
به نظر می‌رسد همه‌گیری کرونا تقریباً به‌خوبی بزرگ‌ترین ضعف روان‌شناختی انسان‌ها را آشکار کرد: ترس از ناشناخته.

این موقعیت نادری است که زندگی همه افراد تحت تأثیر قرار می‌گیرد و ما مجبور می‌شویم برای مدت طولانی در یک عدم اطمینان گسترده منتظر بمانیم. این ویروس چقدر کشنده است؟ ما نمی‌دانیم. چقدر طول خواهد کشید؟ نظری ندارم. آیا اقدامات احتیاطی شدید اجتماعی ارزشش را دارد؟ شاید، شاید هم نه. آیا درمان‌های موثری وجود دارد؟ شاید. همچنین شاید نه. آیا ویروس تحت تأثیر آب و هوا، ژنتیک و جغرافیا است؟ احتمالاً، شاید …

با نگاهی به گذشته، آنچه شگفت‌انگیز است این است که تقریباً هیچ چیزی که در آن چند ماه اول گفته شده درست نبود. همه در اشتباه بودند … درعین‌حال خیلی مطمئن بودند.

طعنه‌آمیز است که ما تمایل داریم باورهای خود را به‌سختی حفظ کنیم، درحالی‌که کمترین احتمال را می‌دهیم که بدانیم آیا واقعاً درست هستند یا خیر. اما، من استدلال می‌کنم که این نکته درست است. هر چه سخت‌تر به باورها و فرضیات خود بچسبیم، بیشتر در مقابل ترس از ناشناخته‌ها محافظت می‌شویم.

و این چیزی است که ما را به دردسر می‌اندازد.

فهرست مطالب

  • چرا از ناشناخته‌ها می‌ترسیم؟
  • چرا عدم اطمینان بیش از حد می‌تواند برای شما بد باشد؟
  • اما… یقین یک توهم است
  • چگونه با عدم اطمینان در زندگی خود زندگی کنید
  • فرصت در ناشناخته

1 – چرا از ناشناخته‌ها می‌ترسیم؟

هر زمان که اقدامی را انجام می‌دهیم که نتیجه آن مشخص نیست، در واقع در حال ریسک کردن هستیم. شما از ناهار صرف‌نظر می‌کنید تا کارتان را انجام دهید، با این که می‌دانید ممکن است تا اواسط بعدازظهر احساس ضعف کنید. با همسر سابق خود تماس می‌گیرید تا همه چیز را حل کنید و کاملاً می‌دانید که ممکن است به دقیقه سوم نکشیده بر سر یکدیگر فریاد بزنید. شما برای دوستتان هدیه‌ای می‌خرید که کاملاً درک می‌کنید که ممکن است از آن متنفر باشد.

هر زمان که اقدامی را انجام می‌دهیم که نتیجه آن مشخص نیست، در واقع در حال ریسک کردن هستیم
هر زمان که اقدامی را انجام می‌دهیم که نتیجه آن مشخص نیست، در واقع در حال ریسک کردن هستیم

ازآنجایی‌که همیشه در زندگی عدم اطمینان وجود دارد، همیشه خطراتی در زندگی وجود خواهد داشت. چیزی که ما را در هنگام اتخاذ این تصمیمات و در مواجهه با عدم قطعیت عاقل نگه می‌دارد، این است که بتوانیم هزینه‌ها و مزایای احتمالی هر ریسک را به‌درستی بسنجیم. اگر عدم قطعیت، قابل کنترل به نظر برسد، پس می‌توانیم در مورد تصمیمات خود احساس خوبی داشته باشیم. “قبلاً بدون ناهار کار کرده‌ام، پس می‌توانم دوباره این کار را انجام دهم … ” و غیره.

زمانی که نمی‌دانیم چه چیزی را به خطر می‌اندازیم (وقتی آن‌قدر عدم اطمینان وجود دارد که حتی نمی‌توانیم در ذهن خود محاسبه کنیم که چه چیزی را از دست می‌دهیم و چه چیزی را به دست می‌آوریم) دوست داریم همه چیز را به هم بریزیم.

وقتی آن‌قدر عدم اطمینان وجود دارد که دیگر نمی‌دانیم هر انتخابی چقدر مخاطره‌آمیز است، مثل این است که مغزمان دچار اتصال کوتاه می‌شود و نمی‌دانیم با خودمان چه کنیم.

در این موقعیت‌های عدم اطمینان زیاد، غرایز حیوانی ما وارد می‌شوند و بدترین‌ها را برای خود پیش بینی کرده و به‌عنوان واقعیت مفروض، می‌پذیریم. ازاین‌گذشته، اگر آن‌قدر عدم اطمینان وجود دارد که نمی‌دانید چه کاری باید انجام دهید، ممکن است برای محافظت از خود از بدترین سناریو استفاده کنید.

به همین دلیل است که عدم اطمینان باعث ایجاد اضطراب می‌شود. وقتی نمی‌دانیم به یک نفر چه بگوییم، تصور می‌کنیم که هر کاری که می‌کنیم به ما می‌خندد. وقتی چیزی در مورد رئیس جدیدمان نمی‌دانیم، تمایل داریم تصور کنیم که او سردسته دیوها خواهد بود. زمانی که احساس بیماری می‌کنیم و نمی‌دانیم چرا، بلافاصله تصور می‌کنیم که سرطان ما را فراگرفته است.

اساساً، ضمیر ناخودآگاه ما، وقتی می‌بیند که نمی‌دانیم چیزی یک تهدید است یا نه، تصور می‌کند که تهدید است. تصمیم می‌گیرد: “شیطانی که من می‌شناسم بهتر از شیطانی است که نمی‌شناسم.”

2 – چرا عدم اطمینان بیش از حد می‌تواند برای شما بد باشد؟

چرا عدم اطمینان بیش از حد می‌تواند برای شما بد باشد؟
چرا عدم اطمینان بیش از حد می‌تواند برای شما بد باشد؟

هنگامی که درباره آنچه در اطراف ما می گذرد عدم اطمینان وجود دارد، ما کل محیط نزدیک خود را به‌عنوان یک تهدید می بینیم (منبع). وقتی در مورد آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد نامطمئن هستیم، خود آینده را به‌عنوان یک تهدید می بینیم (منبع). زمانی که از آنچه در بدن ما می گذرد اطلاع و اطمینانی نداریم، فرض می کنیم که سرطان داریم.

یادگیری تحمل مقادیر زیاد عدم قطعیت یک مهارت مهم است که باید آن را توسعه دهیم. اگر یاد نگیریم که چگونه با عدم اطمینان کنار بیاییم، این موضوع می تواند بر سلامت روان ما تأثیر بگذارد. اضطراب و افسردگی (منبعOCD یا اختلال وسواس فکری – عملی (منبع)، و حتی اختلالات خوردن (منبع) همگی با ضعف در تحمل عدم اطمینان و ترس بیشتر از ناشناخته ها مرتبط هستند.

اما حتی اگر ترس از ناشناخته منجر به بیماری روانی نشود، می‌تواند باعث نگرانی بیش از حد ما شود (منبع)، ممکن است در مورد پول خود تصمیمات بدی بگیریم (منبع)، در محل کار ضعیف عمل کنیم، و به طور کلی فقط ما را بدبخت کند.

و هنگامی که ترس از ناشناخته در کل فرهنگ گسترش می‌یابد، مردم تمایل دارند به جزم‌اندیشی و اقتدارگرایی متوسل شوند (منبع). فرهنگ هایی که از ناشناخته ها می ترسند و خواهان اطمینان بیشتر هستند، نسبت به فرهنگ هایی که این ترس در آنها کمتر است ، فاسدتر هستند، کمتر در برابر عقاید مخالف مدارا می کنند و کمتر اعتماد می کنند (منبع). اساساً، اگر کل جامعه به طور جمعی از ناشناخته‌ها بترسند، در مقابل اقتدار تسلیم می‌شوند و دچار بی عملی می شوند.

بسیاری از مردم ترجیح می‌دهند که در معرض یک شخصیت یا نهاد اقتدارگرا قرار بگیرند تا در مقابل یک شخصیت یا نهادی که قول می‌دهد اطمینان بیشتری در زندگی آنها ایجاد کند، ولی ممکن است ناشناخته را به خطر اندازد. حتی اگر واقعیت قطعیتی که شخص یا نهاد اقتدارگرا به آنها پیشنهاد می‌دهد به نوعی وحشتناک باشد.

3 اما … یقین یک توهم یا تصور است

اما ... یقین یک توهم یا تصور است
اما … یقین یک توهم یا تصور است

قطعیت‌های کمی در زندگی وجود دارد. شاید هیچ قطعیتی وجود نداشته باشد. ما تقویم می‌خریم، برنامه‌ریزی می‌کنیم، قرار ملاقات می‌گذاریم، عادت‌ها و روال‌های مختلفی ایجاد می‌کنیم، دستورالعمل‌ها و اهداف را تعیین می‌کنیم، قوانین را دنبال می‌کنیم، همه اینها فقط تلاشی مداوم برای مقابله با این احساس عدم اطمینان است.

اما گاهی اوقات این میل به نظم، بیش از حد و افراطی می‌شود. درست مانند دولت‌ها و نهادها که می‌توانند با سرکوب شهروندان خود توهم ثبات را ایجاد کنند، ذهن شما را نیز می‌توان با زنجیر کردن به باورها و روال‌های غیر قابل انعطاف، در مورد مفهوم یقین فریب داد.

هنگامی که یک بیماری همه‌گیر جهانی به دنیا تحمیل شد، عدم قطعیت آن باعث ایجاد یک آشفتگی در همه‌جا شد و مردم (به طور قابل درکی) وحشت کردند.

اما طولی نکشید که بسیاری از مردم “مطمئن” شدند که می‌دانند چه خبر است. برخی آن را چیزی خطرناک‌تر از یک “آنفولانزای بد” نمی‌دانستند، درحالی‌که برخی دیگر معتقد بودند که جهان برای همیشه تغییر می‌کند، اگر نگوییم به‌کلی پایان خواهد یافت! تئوری‌های توطئه با سرعت شگفت‌آوری تکثیر شدند و باگذشت زمان مضحک‌تر و مضحک‌تر شدند.

حقیقت این بود – و هنوز هم هست – ما فقط نمی‌دانیم چه اتفاقی می‌افتد.

اما بیشتر مردم نمی‌توانند با عدم اطمینان کنار بیایند و بنابراین، روشی که بیشتر مردم برای ازبین‌بردن این ترس از ندانستن انتخاب می‌کنند، توهم یا تصور یقین است. اضطراب ناشی از همه چیز بیش از آستانه تحمل ما است، بنابراین ما باکمال‌میل آن را با اطمینان توهم آمیز معاوضه می‌کنیم، مهم نیست که چقدر ناآگاهانه این کار را انجام می‌دهیم.

بااین‌حال، این روش، واقعیت را تغییر نمی‌دهد و صرفاً به این دلیل که اگر در مورد چیزی مطمئن هستید، به این معنی نیست که آن چیز حتماً درست است. در واقع دانستن چیزی که درست است و صرفاً احساس کردن اینکه چیزی درست است، دو مفهوم کاملاً متفاوت هستند و یکی می‌تواند بدون دیگری رخ دهد.

برای اینکه سالم و شاد باشیم، باید به یک نقطه تعادل برسیم. ما باید بپذیریم که در دنیا عدم اطمینان وجود دارد، زیرا این چیزی است که ما را برای تغییر آماده نگه می‌دارد، به ما امکان می‌دهد یاد بگیریم و به ما کمک می‌کند تا با چالش‌ها سازگار شویم. اما، درعین‌حال، باید درجاتی از اطمینان را نیز احساس کنیم، تا بتوانیم احساس امنیت کنیم و حداقل وانمود کنیم که می‌دانیم چه می‌کنیم. سوال اینجاست که این تعادل کجاست؟

4 – چگونه با عدم اطمینان در زندگی خود زندگی کنید

چگونه با عدم اطمینان در زندگی خود زندگی کنید
چگونه با عدم اطمینان در زندگی خود زندگی کنید

حداقل درجاتی از تحمل در برابر عدم قطعیت برای رشد و شکوفایی در جهان لازم است.

ولی چگونه با عدم قطعیت کنار بیایم؟ چگونه با ترس از ناشناخته‌ها روبرو شویم؟

مراحل کنار آمدن با عدم اطمینان:

1 در کنترل احساس بد، ماهر شوید

یک اصل اساسی فلسفه من این است که هر چه بیشتر از احساسات منفی دوری کنیم، آن احساسات به طور متناقضی در نقطه‌ای ما را به هم می‌ریزند.

نادیده گرفتن این واقعیت که شما عصبانی هستید، فقط باعث می‌شود که آن عصبانیت ظاهر شود و سپس در لحظه‌ای نامناسب منفجر شود.

نادیده گرفتن رنجشی که از والدین خود دارید و تظاهر به اینکه همه چیز بین شما خوب است، فقط به ‌مرور زمان تشدید می‌شود و بر روابط شما فشار می‌آورد که می‌تواند سال‌ها، اگرنه کل زندگی‌تان، ادامه یابد.

و نادیده گرفتن اضطراب و ناراحتی که در مواجهه با عدم قطعیت احساس می‌کنید، فقط اضطراب شما را در مورد عدم اطمینان بیشتر می‌کند.

تحقیقات جالبی وجود دارد که استفاده از تلفن همراه را با افزایش اضطراب نسبت به عدم قطعیت مرتبط می‌کند (منبع). در این مرحله داده‌های دارای همبستگی وجود دارند، بنابراین نمی‌توانیم ادعای علّی قوی ای داشته باشیم، اما ایده پشت آن منطقی است.

این تئوری می‌گوید که وقتی با متمرکز کردن حواسمان در تلفن خود درگیر این نوع فرار می‌شوید، قرارگرفتن در معرض عدم اطمینان روزمره را کاهش می‌دهید و زمانی که تجربه برخورد با عدم قطعیت‌های روزمره در زندگی خود را نداشته باشید، کنترل هر عدم اطمینان بعدی بسیار دشوارتر می‌شود.

مثل این است که اگر هرگز در معرض هیچ‌گونه میکروبی قرار نمی‌گرفتید، سیستم ایمنی شما هرگز نمی‌توانست با هرگونه عفونتی مقابله کند، زیرا هرگز “یاد نگرفته بود” چگونه با هرگونه عفونت مبارزه کند.

به‌وسیله کنار آمدن با عدم اطمینان، خود را در برابر عدم اطمینان انعطاف‌پذیرتر کنید.

2 – ایجاد عادات و روال‌ها (روتین‌ها)

ایجاد عادات و روال‌ها (روتین‌ها)
ایجاد عادات و روال‌ها (روتین‌ها)

وقتی بر بخش‌هایی از زندگی خود که می‌توانید کنترل کنید، صاحب اختیار شوید، مقابله با عدم قطعیت و ناشناخته‌ها بسیار آسان‌تر است. یکی از راه‌هایی که این اتفاق را میسر می‌کند این است که ایجاد عادت‌ها و روتین‌ها در مهم‌ترین بخش‌های زندگی شما می‌تواند با ایجاد مقداری ثبات، عدم اطمینانی را که ما احساس می‌کنیم متعادل کند.

بازهم، ثبات همان یقین نیست. یک فرد، گروه یا حتی جامعه ممکن است قادر به جذب عدم اطمینان بیشتری باشد که در نهایت آنها را قوی‌تر و پایدارتر می‌کند. اما قوی و پایدار بودن تضمینی برای اطمینان از استحکام و ثبات شما نیست.

من می‌گویم فایده واقعی این است که ایجاد عادات سالم در خودتان، شما را با آنچه می‌توانید و نمی‌توانید در زندگی خود کنترل کنید، روبه‌رو می‌کند. این به نوبه خود قدرت شما را برای کنار آمدن با عدم اطمینان بیشتر می‌کند.

به‌عنوان‌مثال، تقریباً تمام تحقیقات مربوط به عادت‌های موجود نشان می‌دهد که قدرت اراده شما در ایجاد و حفظ عادات سالم بسیار کمتر از قدرت محیط اطراف شما است.

بنابراین نمی‌توانید زمان هوس کردن کیک و بستنی را کنترل کنید، اما می‌توانید آنچه را که از خواربارفروشی می‌خرید کنترل کنید. اگر غذاهای ناسالم را حذف کنید و در عوض مقداری تنقلات سالم را در یخچال نگهداری کنید، احتمال اینکه در آن لحظات ناگزیر ضعف، کیک و بستنی مصرف کنید، بسیار کمتر می‌شود.

این یک تغییر ظریف در تفکر است که تأثیر زیادی دارد: شما کنترل بسیار کمی بر احساس خود در هر لحظه دارید، اما کنترل زیادی بر محیطی دارید که این احساسات در آن رخ می‌دهند. پس روی ایجاد بهترین محیط برای خود تمرکز کنید.

هنگامی که تفکر شما به این سمت تغییر کرد، شروع به صحبت کردن با خود خواهید کرد: “خوب، من نمی‌توانم X را کنترل کنم، اما چه کاری می‌توانم انجام دهم تا بهترین نتیجه ممکن اتفاق بیفتد؟”

باگذشت زمان، شما شروع به پذیرش عدم اطمینان به‌عنوان بخشی دیگر از زندگی خواهید کرد، زیرا متوجه خواهید شد که “ندانستن” یک بن‌بست نیست، شما بر برخی چیزها کنترل دارید حتی اگر بر برخی دیگر کنترل نداشته باشید.

مثال دیگر: من هرگز نمی‌توانم مطمئن باشم که هر زمان که برای نوشتن چیزی بنشینم در اوج خلاقیت خواهم بود.

اما می‌توانم کنترل کنم که حاضر شوم، بنشینم و شروع به نوشتن کنم یا نه. اما اندیشه و خلاقیت من ممکن است خود را در آن روز بروز دهد یا ندهد، این موضوع در کنترل من نیست.

من ممکن است فقط 30  تا 40 درصد شانس نوشتن چیزی را داشته باشم که ارزش خواندن را در هر روز معین داشته باشد، اما اگر اصلاً این کار را نکنم، این مقدار به صفر درصد کاهش می‌یابد (حدس می‌زنم می‌توانیم از افتادن این اتفاق مطمئن باشیم).

بنابراین، وقتی روز بدی برای نوشتن را سپری می‌کنم، از عدم قطعیت آن خیلی اذیت نمی‌شوم (از اینکه فکر کنم ممکن است دیگر هرگز نتوانم چیزی بنویسم که ارزش خواندن داشته باشد) زیرا می‌دانم که تا زمانی که به حضورم ادامه دهم و این کار را شروع کنم، در نتیجه انجام دادن کار نوشتن، نهایتاً چیز مثبتی برایم به ارمغان خواهد آورد.

3 – خلاق باشید

تحمل بیشتر در برابر عدم قطعیت با خلاقیت بیشتر مرتبط است
تحمل بیشتر در برابر عدم قطعیت با خلاقیت بیشتر مرتبط است

تحمل بیشتر در برابر عدم قطعیت با خلاقیت بیشتر مرتبط است (منبع). مشخص نیست که آیا تحمل عدم اطمینان شما را خلاق‌تر می‌کند یا اینکه خلاق بودن باعث می‌شود عدم اطمینان بیشتری را تحمل کنید، اما من حدس می‌زنم که مطمئناً این یک خیابان دوطرفه است.

وقتی چیزی جدید خلق می‌کنید – حتی اگر فقط برای شما جدید باشد – باید با عدم اطمینان از اینکه نمی‌دانید ممکن است چه نتیجه‌ای بدهد، روبرو شوید. افراد خلاق‌تر احتمالاً بیشتر با عدم اطمینان راحت هستند، اما من معتقدم که این امر برعکس نیز عمل می‌کند: قرارگرفتن در معرض عدم قطعیت بیشتر آنها را نیز خلاق‌تر می‌کند.

هر بار که نوشتن را شروع می‌کنم با ناشناخته‌هایی روبرو می‌شوم. این مرا هر روز با تجربه مستقیم برخورد با عدم قطعیت آشناتر می‌کند.

سپس، هنگامی که روی صندلی می‌نشینم و مشغول نوشتن می‌شوم، عمیق‌تر به ناشناخته‌ها فرو می‌روم. من می‌گویم: “هی، چیزی در اینجا وجود دارد که هرگز ندیده‌ام/احساس نکرده‌ام/تجربه نکرده‌ام. من تعجب می‌کنم که این در مورد چیست … ” و آن را دنبال می‌کنم.

5 – فرصت در ناشناخته

ما در دوران عجیبی زندگی می‌کنیم که اطلاعات بیشتری نسبت به قبل داریم. بااین‌حال، این اطلاعات گیج کننده است و اغلب باعث عدم اطمینان بیشتر می‌شود.

فکر می‌کنیم دسترسی به هر چیزی که می‌خواهیم بدانیم ما را مطمئن‌تر می‌کند. اما مشکل این است که برای هر چیزی که می‌بینید که می‌تواند درست باشد، سه نفر دیگر وجود دارند که می‌گویند این درست نیست.

بنابراین، این نیاز دائمی برای کنار آمدن با عدم قطعیت به طرز عجیبی یک مشکل قرن بیست و یکمی است. هر چه تعداد فرصت‌ها بیشتر و میزان تغییرات اجتماعی بیشتر باشد، سردرگمی و عدم اطمینان بیشتر نیز ایجاد می‌شود.

به همین دلیل مهم‌تر از همیشه است که در حفظ و تحمل ترس از ناشناخته مهارت داشته باشیم.

منبع:

 markmanson.net

ترجمه و اقتباس:

حسین شکرگزار

غیاث‌الدین مشایی

ترس از ناشناخته ها و عدم اطمینان

لینک دانلود فایل PDF

میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *