نظریه هوش های چندگانه گاردنر
همراه با فایل اکسل خود محاسبه گر تست هوش چندگانه گاردنر
مقدمه
مفهوم هوش های چندگانه نظریهای است که توسط هاوارد گاردنر روانشناس دانشگاه هاروارد ارائه شده است. وقتی کلمه هوش را میشنوید، ممکن است بلافاصله مفهوم تست IQ به ذهنتان خطور کند. هوش اغلب بهعنوان پتانسیل فکری و عقلانی ما تعریف میشود. چیزی که ما با آن متولد شدهایم، چیزی که بتوان آن را اندازه گیری کرد، و ظرفیتی که تغییر آن دشوار است.
بااینحال، در سالهای اخیر، دیدگاههای دیگری درباره هوش مطرح شده است، از جمله پیشنهاد گاردنر مبنی بر وجود انواع مختلف هوش.
هوش چیست؟
هوش به طرق مختلفی تعریف شده است: ظرفیت انتزاع، منطق، درک، خودآگاهی، یادگیری، دانش عاطفی، استدلال، برنامه ریزی، خلاقیت، تفکر انتقادی و حل مسئله. بهطورکلی، میتوان هوش را بهعنوان توانایی درک یا استنتاج اطلاعات، و حفظ آن بهعنوان دانشی برای اعمال رفتارهای انطباقی در یک محیط یا زمینه توصیف کرد. (منبع)
بهره هوشی یا IQ
ضریب هوشی نوعی نمره استاندارد است که نشان میدهد یک فرد از نظر توانایی ذهنی از گروه همسالان خود چقدر بالاتر یا پایینتر است. بهره هوشی با استفاده از آزمون یکسان برای تعداد زیادی از افراد از همه اقشار اجتماعی – اقتصادی جامعه و گرفتن میانگین به دست میآید.
دانلود فایل
افرادی که در اندازه گیری هوش مشارکت فعال داشتند
سر فرانسیس گالتون (Sir Francis Galton)
سر فرانسیس گالتون اولین دانشمندی بود که در سال 1884 تلاش کرد تا یک آزمایش هوش مدرن را ابداع کند. در آزمایشگاه او، افراد میتوانستند دقت بینایی و شنوایی و همچنین زمان واکنششان به محرکهای مختلف را اندازه گیری کنند.
جیمز مک کین کتل (James McKeen Cattell)
اولین آزمون ذهنی جهان که توسط جیمز مک کین کتل در سال 1890 ایجاد شد، شامل کارهای مشابهی بود که تقریباً همه آنها سرعت و دقت ادراک را اندازه گیری میکردند. اما خیلی زود مشخص شد که چنین متغیرهایی نمیتوانند پیشرفت تحصیلی را پیش بینی کنند؛ بنابراین، آنها احتمالاً معیارهای ناقصی هستند که ما آن را هوش مینامیم.
آلفرد بینه (Alfred Binet)
اولین تست هوش مدرن امروزی توسط آلفرد بینه در سال 1905 ابداع شد. برخلاف گالتون، او از تحقیق علمی الهام نمیگرفت. در عوض، او مفاهیم بسیار عملی را در نظر داشت: اینکه بتواند کودکانی را شناسایی کند که نمیتوانند با همسالان خود در سیستم آموزشی که برای همه اجباری شده بود، هماهنگ شوند.
آزمون بینه شامل سوالات دانش محور و همچنین سوالاتی بود که نیاز به استدلال ساده داشتند. علاوه بر موارد آزمایشی، بینه به یک معیار خارجی نیز برای اعتبار نیاز داشت که آن را در سن افراد یافت. در واقع، با وجود اینکه تغییرات قابل توجهی در سرعت رشد وجود دارد، کودکان بزرگتر بهطورکلی از نظر شناختی پیشرفتهتر از کودکان کوچکتر هستند؛ بنابراین بینه میانگین سنی را که در آن کودکان به طور متوسط قادر به حل هر یک از موارد بودند، شناسایی کرد و موارد را بر اساس آن دسته بندی کرد. بهاینترتیب او میتوانست موقعیت کودکان را نسبت به همسالان خود تخمین بزند: بهعنوانمثال، اگر کودکی قادر به حل مواردی بود که به طور متوسط فقط توسط کودکان دو سال بزرگتر حل میشد، پس این کودک در رشد ذهنی دو سال جلوتر بود.
ویلیام استرن (William Stern)

متعاقباً، رویکرد دقیقتری توسط ویلیام استرن مطرح شد که پیشنهاد میکرد بهجای کم کردن سن واقعی از سن برآورد شده از عملکرد آزمون، سن دوم (که «سن ذهنی» نامیده میشود) باید بر اولی تقسیم شود. ازاینرو، «ضریب هوش» یا «IQ» معروف متولد شد و بهعنوان (سن عقلی) / (سن تقویمی) تعریف شد. در واقع معلوم شد که چنین محاسبهای با سایر تخمینهای عملکرد ذهنی مطابقت دارد.
لوئیس ترمن (Lewis Terman)
در ایالات متحده پس از اینکه لوئیس ترمن تست بینه را اصلاح کرده و قاعده بسیار مناسبتری نسبت به آزمون اصلی ایجاد کرد، آن را بهعنوان آزمون استنفورد – بینه منتشر کرد و تست IQ به یک داستان موفقیت واقعی تبدیل شد (ترمن یک روانشناس در دانشگاه استنفورد بود). او همچنین مشتاق بود که نتیجه را در 100 ضرب کند، بنابراین معادله نهایی برای IQ (سن عقلی) / (سن تقویمی) X 100 است. در واقع، ضریب هوشی 130 بسیار جالبتر از ضریب هوشی 1.3 به نظر میرسد.
دیوید وکسلر (David Wechsler)
دیوید وکسلر مشکل محاسبه ضریب هوشی بزرگسالان را با مقایسه عملکرد با توزیع نمرات آزمون که یک توزیع نرمال است، حل کرد. در سیستم او، ضریب هوشی کسانی که نمره آنها با میانگین گروه سنی برابر است، 100 بود. بهاینترتیب، ضریب هوشی بزرگسالان متوسط، درست مانند ضریب هوشی کودکان متوسط در سیستم اصلی، 100 خواهد بود. او از ویژگیهای آماری توزیع نرمال برای تخصیص نمرات IQ بر اساس میزان امتیازات تازه به دست آمده استفاده کرد. (منبع)
نظریه هوش های چندگانه گاردنر
این نظریه نشان میدهد که دیدگاههای روانسنجی سنتی برای اندازه گیری هوش، محدودیتهای بسیاری دارند. گاردنر برای اولینبار نظریه خود را در سال 1983 در کتاب نظریه هوش های چندگانه با عنوان دقیق “چارچوبهای ذهنی: نظریه هوش های چندگانه” (Frames of Mind: Theory of Multiple Intelligences) بیان کرد. او در این کتاب این نظریه را مطرح کرد که همه افراد دارای انواع مختلفی از “هوش” هستند.
گاردنر ادعا کرد که هشت نوع هوش وجود دارد و احتمال افزودن نهمین نوع هوش به نام «هوش اگزیستانسیالیستی» یا هوش وجودی را نیز پیشنهاد کرد (منبع).
توضیح مترجم:
در منابع دیگر فقط به هفت یا هشت نوع هوش اشاره شده است، ولی در این مقاله ما 9 نوع از هوش (هوش 9 گانه) را بررسی میکنیم.
گاردنر برای به دست آوردن طیف کاملی از تواناییها و استعدادهایی که مردم دارند، این نظریه را مطرح میکند که افراد فقط یک نوع ظرفیت فکری و ذهنی ندارند، بلکه دارای انواع مختلفی از هوش، از جمله هوش موسیقایی، بین فردی، فضایی – بصری و زبانی هستند.
درحالیکه یک فرد ممکن است در یک زمینه خاص، مانند هوش موسیقایی بسیار قوی باشد، بهاحتمال زیاد میتواند از طیف وسیعی از تواناییها در زمینه هوش های دیگر نیز برخوردار باشد. برای مثال، یک فرد ممکن است علاوه بر هوش موسیقایی در هوش کلامی و هوش طبیعت گرا نیز قوی باشد.

نقد نظریه هوش های چندگانه یا نظریه هوش چندوجهی گاردنر
نظریه گاردنر مورد انتقاد روانشناسان و مربیان قرار گرفته است. این منتقدان استدلال میکنند که تعریف گاردنر از هوش بسیار گسترده است و هشت «هوش» متفاوت او صرفاً استعدادها، ویژگیهای شخصیتی و تواناییهای افراد را نشان میدهند. نظریه گاردنر همچنین از پشتیبانی کافی تحقیقات تجربی برخوردار نیست.
با وجود این، نظریه هوش های چندگانه گاردنر از محبوبیت قابل توجهی نزد مربیان و اساتید برخوردار است. بسیاری از معلمان از هوش چندگانه گاردنر در فلسفه تدریس خود استفاده میکنند و برای توضیح نظریه گاردنر در کلاس درس تلاش میکنند. (منبع)
تفاوت میان نظریههای یادگیری و نظریه هوش های چندگانه
گاردنر هشدار داده است که هوش چندگانه را نباید با سبکهای یادگیری ترکیب کرد. (منبع) (همچنین تأکید بر این نکته مهم است که شواهد نشان داده است که تطبیق آموزش با سبک تعیین شده یادگیرنده هیچ فایدهای از نظر نتایج یادگیری یا پیشرفت تحصیلی ندارد.) (منبع)
شواهد کافیای وجود ندارد که نشان دهد یادگیری بر اساس «هوش» شما، نتایج آموزشی بهتری را به همراه دارد. بااینحال، ممکن است متوجه شوید که یادگیری بیشتر در مورد هوش های چندگانه میتواند به شما درک بهتری از نقاط قوت، ترجیحات و اولویتهایتان بدهد.
انواع هوش های چندگانه گاردنر
1 – هوش فضایی – بصری
افرادی که در هوش بصری – فضایی قوی هستند، در تجسم چیزها توانایی زیادی دارند. این افراد اغلب از مسیرها و همچنین نقشهها، نمودارها، فیلمها و تصاویر درک بالایی دارند. (منبع)
نقاط قوت
قضاوت بصری و فضایی
مشخصات و ویژگیها
- از خواندن و نوشتن لذت میبرند
- مهارت بالایی برای در کنار هم قرار دادن پازلها دارند
- تصاویر، نمودارها و چارتها را بهخوبی تفسیر میکنند
- از طراحی، نقاشی و هنرهای تجسمی لذت میبرند
- الگوها را بهراحتی تشخیص میدهند
انتخابهای شغلی بالقوه
اگر در هوش بصری – فضایی قوی هستید، انتخابهای شغلی مناسب برای شما عبارتاند از:
- معمار
- هنرمند
- مهندس
2 – هوش زبانی – کلامی

افرادی که در هوش زبانی – کلامی قوی هستند، میتوانند از کلمات بهخوبی استفاده کنند، چه هنگام نوشتن و چه در هنگام صحبت کردن. این افراد معمولاً در نوشتن داستان، به خاطر سپردن اطلاعات و خواندن بسیار خوب هستند. (منبع)
نقاط قوت
کلمات، زبان و نوشتار
مشخصات و ویژگیها
افراد دارای هوش زبانی – کلامی:
- اطلاعات نوشتاری و گفتاری را با دقت بالایی به خاطر میسپارند
- از خواندن و نوشتن لذت میبرند
- در مناظرات یا سخنرانیها از قدرت متقاعدسازی بالایی برخوردارند
- میتوانند مسائل را بهخوبی توضیح دهند
- هنگام گفتن داستان از شوخی و طنز استفاده میکنند
انتخابهای شغلی بالقوه
اگر در هوش زبانی – کلامی قوی هستید، انتخابهای شغلی مناسب برای شما عبارتاند از:
- نویسنده / روزنامهنگار
- وکیل
- معلم
3 – هوش منطقی – ریاضی
افرادی که در هوش منطقی – ریاضی قوی هستند، در استدلال، تشخیص الگوها و تجزیه و تحلیل منطقی مسائل مهارت دارند. این افراد تمایل دارند به طور مفهومی در مورد اعداد، روابط و الگوها فکر کنند. (منبع)
نقاط قوت
تجزیه و تحلیل مسائل و عملیات ریاضی
مشخصات و ویژگیها
افراد با هوش منطقی – ریاضی:
- در مهارت حل مسئله عالی هستند
- از فکر کردن به ایدههای انتزاعی لذت میبرند
- انجام آزمایشهای علمی را دوست دارند
- میتواند معادلات و محاسبات پیچیده را حل کنند
انتخابهای شغلی بالقوه
اگر در هوش منطقی – ریاضی قوی هستید، انتخابهای شغلی مناسب برای شما عبارتاند از:
- دانشمند
- ریاضیدان
- برنامه نویس کامپیوتر
- مهندس
- حسابدار
4 – هوش جسمانی – حرکتی

گفته میشود کسانی که هوش جسمانی – حرکتی بالایی دارند در حرکات بدن، انجام اعمال بدنی و کنترل فیزیکی بسیار خوب عمل میکنند. افرادی که در این زمینه قوی هستند، در هماهنگی بین چشم و دست عملکرد عالیای دارند. (منبع)
نقاط قوت
حرکت فیزیکی، کنترل حرکتی
مشخصات و ویژگیها
افراد دارای هوش جسمانی – حرکتی:
- در رقص و ورزش مهارت دارند
- از خلق اشیا با دستان خود لذت میبرند
- در زمینه هماهنگی بدنی عالی هستند
- بهجای شنیدن یا دیدن، با انجام دادن، کارها را یاد میگیرند و مسائل را به خاطر میسپارند
انتخابهای شغلی بالقوه
اگر از نظر هوش جسمانی – حرکتی قوی هستید، انتخابهای شغلی مناسب برای شما عبارتاند از:
- صنعتکار، هنرور (کارهای دستی)
- رقصنده
- سازنده و معمار
- جراح
- مجسمه ساز
- بازیگر
5 – هوش موسیقایی
افرادی که هوش موسیقایی قوی دارند در تشخیص الگوهای موسیقی، ریتمها و صداها خوب عمل میکنند. آنها فهم و درک بالایی از موسیقی دارند و اغلب در آهنگسازی و اجرای موسیقی خوب هستند. (منبع)
نقاط قوت
ریتم و موسیقی
مشخصات و ویژگیها
افراد با هوش موسیقایی:
- از آواز خواندن و نواختن آلات موسیقی لذت میبرند
- الگوها و آهنگهای موسیقی را بهراحتی تشخیص میدهند
- آهنگها و ملودیها را خیلی آسان به خاطر میسپارند
- درک کاملی از ساختار، ریتم و نتهای موسیقی دارند
انتخابهای شغلی بالقوه
اگر در هوش موسیقایی قوی هستید، انتخابهای شغلی مناسب برای شما عبارتاند از:
- موسیقی دان
- آهنگساز
- خواننده
- معلم موسیقی
- رهبر ارکستر
6 – هوش بین فردی

کسانی که هوش بین فردی قوی دارند در زمینه درک و تعامل با افراد دیگر خوب عمل میکنند. این افراد در ارزیابی احساسات، انگیزهها، خواستهها و نیات اطرافیان خود مهارت دارند. (منبع)
نقاط قوت
درک دیگران و برقراری ارتباط با افراد دیگر
مشخصات و ویژگیها
افراد دارای هوش بین فردی:
- در برقراری ارتباطات کلامی خوب هستند
- در برقراری ارتباط غیرکلامی مهارت دارند
- موقعیتها را از منظرها و دیدگاههای مختلف میبینند
- با دیگران روابط مثبت ایجاد میکنند
- تضادها را در روابط گروهی حل میکنند
انتخابهای شغلی بالقوه
اگر از نظر هوش بین فردی قوی هستید، انتخابهای شغلی مناسب برای شما عبارتاند از:
- روانشناس
- فیلسوف
- مشاور
- فروشنده
- سیاستمدار
7 – هوش درون فردی
افرادی که از نظر هوش درون فردی قوی هستند در آگاهی از حالات عاطفی، احساسات و انگیزههای خود خوب هستند. آنها تمایل دارند از تفکر و تامل و تحلیل خود لذت ببرند، از جمله رویا پردازی، کاوش در روابط با دیگران و ارزیابی نقاط قوت شخصی خودشان. (منبع)
نقاط قوت
درون نگری و خوداندیشی
مشخصات و ویژگیها
افراد با هوش درون فردی:
- نقاط قوت و ضعف خود را بهخوبی تجزیه و تحلیل میکنند
- از تجزیه و تحلیل نظریهها و ایدهها لذت میبرند
- در خودآگاهی و خویشتن شناسی مهارت بالایی دارند
- اساس انگیزهها و احساسات خود بهراحتی درک میکنند
انتخابهای شغلی بالقوه
اگر در هوش درون فردی قوی هستید، انتخابهای شغلی مناسب برای شما عبارتاند از:
- فیلسوف
- نویسنده
- نظریه پرداز
- دانشمند
8 – هوش طبیعت گرا

طبیعت گرایی جدیدترین مورد افزوده شده به نظریه هوش های چندگانه گاردنر است و با مقاومت بیشتری نسبت به هفت هوش اولیه او مواجه شده است. به گفته گاردنر، افرادی که در این نوع هوش قوی هستند، بیشتر با طبیعت هماهنگ بوده و اغلب علاقه مند به پرورش گیاهان، کاوش در محیط و یادگیری در مورد گونههای دیگر هستند. گفته میشود که این افراد حتی از تغییرات جزئی محیط خود بسیار آگاه هستند. (منبع)
نقاط قوت
یافتن الگوها و روابط در ارتباط با طبیعت
مشخصات و ویژگیها
- به موضوعاتی مانند گیاه شناسی، زیست شناسی و جانورشناسی علاقه مند هستند
- اطلاعات را بهراحتی دسته بندی و فهرست بندی میکنند
- از کمپینگ، باغبانی، پیادهروی و کاوش در فضای باز لذت میبرند
- از یادگیری موضوعات ناآشنا که هیچ ارتباطی با طبیعت ندارند، بیزار هستند
انتخابهای شغلی بالقوه
اگر در هوش طبیعت گرایانه قوی هستید، انتخابهای شغلی مناسب برای شما عبارتاند از:
- زیست شناس
- طرفدار حفظ منابع طبیعی
- باغبان
- کشاورز
9 – هوش وجودی (Existential Intelligence)

هوش وجودی نهمین نوع از انواع هوش های چندگانه است که بهعنوان مکمل نظریه اصلی هوش های چندگانه گاردنر توسط وی مطرح شده است. او هوش وجودی را توانایی کاوش در پرسشهای عمیقتر درباره زندگی و هستی توصیف کرده است. افراد با این نوع هوش به سوالات “بزرگ” در مورد موضوعاتی مانند: معنای زندگی و اینکه چگونه اقدامات ما میتوانند برای دستیابی به اهداف بزرگتر کمککننده باشند، فکر میکنند.
نقاط قوت
توانایی دیدن چشم انداز و نمای کلی (big picture)
مشخصات و ویژگیها
- چشم انداز بلندمدت دارند
- در نظر میگیرند که چگونه اقدامات فعلی بر نتایج آینده تاثیر میگذارد
- به مطرح کردن سوالات مربوط به معنای زندگی و مرگ، علاقهمندند
- علاقه و توجه شدید به دیگران
- توانایی دیدن موقعیتها از منظر بیرونی و خارج از دیدگاههای معمول
انتخابهای شغلی بالقوه
اگر صاحب هوش وجودی بالایی هستید، ممکن است از مشاغلی مانند موارد زیر لذت ببرید:
- فیلسوف
- متخصص الهیات
- مشاور و رایزن مذهبی
- کشیش
هوارد گاردنر خالق نظریه هوش های چندگانه در مورد کلیدهای موفقیت میگوید
پیشنهادهای یک مربی درباره کاربرد هوش های چندگانه گاردنر در شیوه تدریس
- تدریس خود را تا حد امکان فردی کنید. بهجای درس دادن به «یک اندازه برای همه». تا جایی که میتوانید درباره هر دانش آموزی بیاموزید و به هر فرد به روشی آموزش دهید که با آن راحتتر است و از طریق آن به طور مؤثرتری یاد میگیرد. البته این کار با کلاسهای کوچکتر آسانتر است. اما «برنامهها و اپهایی» وجود دارند که امکان شخصی سازی را برای همه فراهم میکنند.
- تدریس خود را متکثر کنید. مطالب مهم را به چندین روش آموزش دهید، نه فقط یک روش (مثلاً از طریق داستان سرایی، آثار هنری، نمودارها، بازی کردن نقش). از این طریق میتوانید به دانش آموزانی که به روشهای مختلف یاد میگیرند، کمک بیشتری کنید.
- عبارت «سبکها» را کنار بگذارید. این باعث سردرگمی دیگران میشود و به شما یا دانشآموزانتان کمکی نمیکند. (منبع)
دانلود فایل
نتیجه گیری
نظریه هوش های چندگانه گاردنر از این جهت مهم است که به ما امکان میدهد در مورد انواع مختلف قوتها و تواناییهای ذهنی خود فکر کنیم. یادگیری بیشتر در مورد انواع هوش که به آن تمایل دارید ممکن است به شما کمک کند تا ترجیحات و اولویتهای خود را تشخیص دهید. بااینحال، نباید بهعنوان ابزاری برای برچسب زدن از آن استفاده شود و نباید با سبکهای یادگیری اشتباه گرفته شود.
بهجای تلاش برای تطبیق آنچه یاد میگیرید با نوع هوش ترجیحی خود، بر یادگیری چیزهای جدید از طریق روشها و قالبهای مختلف تمرکز کنید تا قدرت یادگیری خود را تقویت کنید.