5 افسانه رایج درباره موفقیت که باید نادیده گرفته شوند
کلمه کلیدی:
موفقیت
مقدمه
چند بار این اتفاق برای شما افتاده است؟ …
شما میخواهید کارهای بیشتری در زندگی خود انجام دهید و به کمال برسید، سرگرمی مورد علاقه خود را دنبال کنید، کسب و کار خود را راه اندازی کنید، یا به سمت یک حرفه جدید گام بردارید، و . … شما شروع به ایجاد یک عادت مثبت میکنید که شما را به آن سمت هدایت کند. ورزش، زود بیدار شدن، نوشتن، مدیتیشن، روتین شبانه، مطالعه و غیره …
شما با عزم و اراده زیادی شروع میکنید (شاید برای یک هفته). سپس چیزی باعث میشود تا عادت چند روزه خود را کنار بگذارید: یک پروژه جدید در محل کار، رویدادهای غیرمنتظره خانه، بیماری، اختصاص زمان برای ملاقات با خانواده و غیره.
“درختانی که دیر رشد میکنند بهترین میوه را میدهند.”
روزهای “شلوغ” مدام ظاهر میشوند، و بنابراین شما بیشتر از اهداف خود دور میشوید. خیلی زود عادت جدید خود را به کلی کنار میگذارید.
خسته کننده است، اینطور نیست؟ آیا بارهاوبارها برای ایجاد عادت های مثبت تلاش کردهاید، اما نتوانستهاید موفقیت لازم را کسب نمایید؟
حتی گاهی اوقات احساس میکنید که دیگر نمیتوانید هیچ کاری انجام دهید. شما خیلی پرمشغله، خیلی فرسوده و کاملاً خسته هستید.
اما اگر این درست نباشد چه؟ اگر تنها چیزی که مانع شما میشود چند باور محدود کننده باشد چه؟ توجه داشته باشید که من در مورد باورهای منفی صحبت نمیکنم.
ما باورها و اعتقادات متعددی در مورد اینکه چه چیزی موثر است، در مورد روش صحیح انجام کارها و در مورد آنچه که برای موفقیت باید انجام دهیم، داریم. در ظاهر، بسیاری از این باورها کاملاً مثبت و انگیزشی به نظر میرسند و در برخی موقعیتها هم چنین واقعاً هستند. بااینحال، در بسیاری از موقعیتهای دیگر، آنها به افسانههای انگیزشی تبدیل میشوند که روند پیشرفت ما را کاملاً فلج میکنند و ما را از ایجاد عادات مثبت باز میدارند. بگذارید توضیح دهم …
پنج افسانه درباره موفقیت
افسانه شماره 1: تنها کاری که باید انجام دهید این است که برای موفقیت واقعاً سخت تلاش کنید.

این باور بهتنهایی مسئول حداقل، نیمی از شکستهای شخصی است که مردم در طول سالها با من در مورد آنها صحبت کردهاند. این موضوع ممکن است مضحک به نظر برسد، اما حقیقت دارد!
به هر حال، همه قبول دارند که کسب موفقیت مستلزم کار سخت است، صرف نظر از اینکه می خواهید در یک مسابقه ماراتن برنده شوید یا یک تجارت موفق راه اندازی کنید. مالکوم گلدول در کتاب “از ما بهتران” (Outliers) میگوید که برای تسلط بر یک مهارت یا تخصص تقریباً 10000 ساعت تمرین سختگیرانه لازم است. به زبان ساده، سخت کوشی چیزی است که نمی توانید از آن اجتناب کنید، حتی اگر بسیار هوشمندانه کار کنید.
بااینحال، شما احتمالاً مسئولیتهای شغلی، کارهای خانه و مسئولیتهای خانوادگی دیگری نیز دارید. از کجا زمان و انرژی پیدا میکنید تا هر روز متمرکز و سخت، روی عادت های مثبت جدید کار کنید؟ بهعنوانمثال، ممکن است قصد داشته باشید عادت کنید که هر روز 30 دقیقه ورزش کنید. اما در مورد آن روزهایی که 30 دقیقه وقت ندارید، چه میگویید؟ شما آن روز ورزش نمیکنید و سپس به ورزش نکردن ادامه میدهید.
خبر خوب این است که سخت کوشی مهمترین عنصر موفقیت نیست، حداقل در ابتدا و زمانی که تازه شروع به ایجاد یک عادت کردهاید. تنها چیزی که در ابتدا مهم است این است که این عادت را هر روز و برای مدت کوتاهی انجام دهید؛ بنابراین، بهجای اینکه سعی کنید 30 دقیقه در روز ورزش کنید، با حداقل دو دقیقه در روز شروع کنید.
ممکن است تعجب کنید!!! دو دقیقه ورزش در روز مسلماً به شما کمک نمیکند که به هیچ نتیجهای دست یابید، پس انجام این کار چه فایدهای دارد؟
تنها نکته مهم در اینجا صرفاً عادت کردن به یک روال و روتین روزمره است. عادت کاری است که بدون اراده انجام میدهید، چیزی که به طور طبیعی به سراغ شما میآید. انجام هر روزه یک کار بخشی از مغز شما به نام “شکنج سینگولیت” را آموزش میدهد تا این فعالیت را تقویت کند و آن را بهاندازه مسواک زدن هر روز صبح برایتان طبیعی کند.
ویدئوی نحوه کارکرد شکنج سینگولیت
در عرض چند هفته، مغز شما به روند انجام فعالیت هر روزه در یک زمان یا مکان خاص عادت میکند. بعد از گذشت این دوره زمانی است که میتوانید هر هفته دو تا پنج دقیقه زمان را برای ایجاد عادت جدید، افزایش دهید. حرکت آهسته و مداوم برای انجام یک کار خاص به شما این امکان را میدهد که آن کار را بهتدریج به روال روزمره خود تبدیل کنید و با عادت جدید خود سازگار شوید.
در عرض چند هفته، به هدف خود یعنی 30 دقیقه ورزش در روز خواهید رسید و این به یک عادت در زندگیتان تبدیل میشود.
نکته کلیدی شماره 1 برای موفقیت:
فقط به یاد داشته باشید، سخت کوشی مهم است، اما گام دوم بهسوی تغییر بهحساب میآید. اولین قدم ثبات است. هنگامی که با یک عادت کوچک سازگار شدید، تنها در آن صورت باید سختتر روی آن کار کنید.
افسانه شماره 2: شما باید ضرب الاجل سختی داشته باشید و اگر به آن نرسید به موفقیت نخواهید رسید و شکست خواهید خورد.
آیا در تلاش برای ایجاد عادت های جدید برای رسیدن به اهداف خاص در یک مهلت تعیین شده هستید؟ چیزی مانند، “من باید 10 کیلو در یک ماه کم کنم” یا، “من باید در عرض یک سال یک نویسنده شناخته شده شوم.”
ممکن است باور داشته باشید که بدون تعیین ضرب الاجل نمیتوانید کاری را انجام دهید. اما اگر به شما بگویم که ضربالاجلها واقعاً در بسیاری از موارد شما را عقب میاندازند، چه؟
این مسئله به دو صورت اتفاق میافتد:
1 – اول، یک ضرب الاجل توجه شما را به هدفتان جلب میکند، یعنی نتیجهای که به دنبال آن هستید. شما هر روز با بررسی وزن خود یا قضاوت انتقادی در مورد کیفیت نوشتار خود، به طور مداوم خود را ارزیابی خواهید کرد و دائماً نگران این خواهید بود که چقدر خوب عمل کردهاید.
چیزی که اتفاق میافتد این است که در چند هفته اول ممکن است اصلاً هیچ نتیجه قابل مشاهده و محسوسی به دست نیاورید. ممکن است حتی به اندازه نیم کیلومتر هم نتوانید بدوید یا در نوشتن هر چیز معنادار و بهدردبخوری دچار مشکل شوید. اینها همه بخشی از فرایند طبیعی توسعه مهارت است که همه انسانها آن را طی میکنند. این عدم پیشرفت قابل مشاهده واقعاً میتواند شما را دلسرد کند. ممکن است احساس کنید آنچه را که لازم است (مانند استعداد) ندارید، و ممکن است این انگیزه در شما ایجاد شود که بهطورکلی هدف خود را رها کنید.
2 – ضربالاجلها همچنین باعث میشوند افراد زمان مورد نیاز برای انجام یک کار را دست کم بگیرند. اگر بادقت به اطراف نگاه کنید، خواهید دید که این اتفاق در همه جنبههای زندگی رخ میدهد. مردم اغلب در محل کار ضرب الاجل تعیین شده را از دست میدهند. اگر ضرب الاجل هایی را تعیین کنید که عملی نیستند، انتظارات غیرواقعی برای خود ایجاد کردهاید که بهزودی انگیزه شما را از بین خواهند برد.
در نتیجه:
درک این نکته مهم است که ضربالاجلها از لحاظ زمانی و مکانی کاملاً مشخص بوده و قطعیت دارند، اما بهطورکلی سودمند نیستند. برای مثال، آیا ضربالاجلهای سخت واقعاً برای ایجاد عادت های بلند مدت و تغییردهنده زندگی، مهم هستند؟ نه، تاثیر زیادی ندارند. حتی اگر 10 سال هم طول بکشد تا نویسنده خوبی شوید یا کسب و کار خود را راهاندازی کنید، بهتر است به تأثیری که انجام این فرایند بر بقیه زندگیتان خواهد داشت، فکر کنید. دستپاچگی و عجله زیاد به خاطر چیست؟ بهتر است گامهای خود را آهسته و پیوسته بردارید … هر روز گامهای کوچک و پیوسته رو به جلو.
نکته کلیدی شماره 2 برای موفقیت:
بهخصوص در چند هفته اول، تعیین ضربالاجلهای سفت و سخت را فراموش کنید و فقط روی آنچه مهم است تمرکز کنید و پایه و اساس عادت یا روال مثبت خود را بسازید. اگر برای باانگیزه ماندن به رویکرد بهتری نیاز دارید، روی “چرایی بزرگ” خود تمرکز کنید. چرا میخواهید این عادت، پروژه و … را پیش ببرید؟ چه پاداشهایی به دست خواهید آورد؟ چگونه انجام این کارها، شما را شادتر و راضیتر میکند؟ این چرایی یا دلیل را بنویسید، بهخاطر بسپارید و بگذارید الهام بخش شما باشد!
افسانه شماره 3: شما باید برای موفقیت بزرگتر و بهتر از آنچه هستید، باشید.

اهداف، مهم هستند. همه فرایندهایی که برای تغییر لازم است باید با یک هدف آغاز شوند. همچنین برای رسیدن به آن اهداف باید عزم راسخ داشته باشید. بااینحال، فکر میکنید وقتی بیش از حد مصمم هستید چه اتفاقی میافتد؟ شما شروع به پرورش یک باور دیگر میکنید: کسی که در حال حاضر هستید به اندازه کافی خوب نیست.
سالها پیش، من بیش از حد درگیر تلاشهایم برای مدیتیشن شده بودم. همانطور که علاقه من به مدیتیشن افزایش مییافت، به طور فزایندهای به خودم میگفتم: “من به اندازه کافی خوب نیستم” و “باید در این کار بهتر باشم.” متوجه عیوب مختلفی در درون خودم شدم که باید “رفع” میشدند.
از قضا، تلاشهای بیش از حد من برای مدیتیشن در دورههای زمانی طولانی، درها را برای انتقاد از خود و ایجاد استرس زیاد روی من باز کرد. خوشبختانه، متوجه شدم که وسواس من نسبت به مدیتیشن باعث شده بود یکی از اهداف اساسی مدیتیشن، یعنی “پذیرش خود” (self-acceptance) را فراموش کنم.
پس نتیجه نهایی برای موفقیت این است:
شما باید خود را همانطور که هستید بپذیرید و سپس به رشد شخصی خود متعهد شوید. اگر فکر میکنید که واقعاً “کامل” هستید، هیچ تلاش مثبتی برای رشد نخواهید کرد. اما انتقاد مداوم از خودتان به همان اندازهای که هیچ کاری انجام ندهید نیز مضر است، زیرا وقتی به شکلی وسواسگونه بر روی معایب خود متمرکز میشوید، هرگز نمیتوانید عادت های مثبت جدیدی را در خود ایجاد کنید.
نکته کلیدی شماره 3 برای موفقیت:
راه میانه را دنبال کنید. شعار خود را از “من باید بهتر باشم” به “امروز تمام تلاشم را خواهم کرد” تغییر دهید. شعار دوم بسیار مؤثرتر است زیرا در واقع شما را وادار میکند تا هر روز اقدام مثبتی انجام دهید و همزمان این واقعیت را بپذیرید که هر تلاشی ممکن است بینقص نباشد.
افسانه شماره 4: برای موفقیت باید همه چیز را فدا کنید.
این داستان را حتماً میلیونها بار شنیدهاید: افراد موفق، ساعتها بدون استراحت، خوردن یا خوابیدن کار میکنند.
شاید شنیده باشید که چگونه اریک کلاپتون به مدت 18 ساعت در روز گیتار تمرین میکرد، یا اینکه بیل گیتس گاهی اوقات برای صرفه جویی در زمان بهجای رفتن به خانه روی کف دفترش میخوابید، یا اینکه چگونه ادیسون روزها برای اختراع لامپ بدون وقفه کار میکرد.
پیام اصلی و مشترک همه این موارد چیست؟
اگر میخواهید موفق شوید، باید حتی نیازهای فیزیولوژیکی اولیه خود را قربانی کنید.
این داستانها در فرهنگ ما و تحت تأثیر تبلیغات شرکتهای امروزی مورد تحسین قرار میگیرند. اما آنها باعث میشوند از یک سوال مهم غافل شوید: آیا این افراد هر روز در سطوح مافوق بشری کار میکردند؟ نه!
بسیاری از مردم سعی میکنند با حذف صبحانه، کمتر از شش ساعت خوابیدن در شبانهروز، یا استراحت نکردن در محل کار، زمان بیشتری برای عادتها و پروژههای مثبت خود پیدا کنند. چنین اقدامات شدیدی از نظر علمی بهعنوان راههای مطمئنی برای کاهش بهره وری شما شناخته شده است. آنها انرژی، ضریب هوشی، توانایی تصمیم گیری، قدرت اراده و موارد دیگر را کاهش میدهند.
دیر یا زود، فدا کردن غذا یا خواب کافی برای ادامه دادن مشکل ساز میشود و در نهایت خیلی زود فرایند رسیدن به اهداف یا ایجاد عادت های مثبت را ترک خواهید کرد.
نکته کلیدی شماره 4 برای موفقیت:
بهجای تلاش برای به دست آوردن زمان بیشتر از طریق فداکاریهای افراطی و مضر، چرا زمان کمتری را برای چیزهایی که از اهمیت پایینتری برخوردارند، صرف نکنید؟ زمان کمتری برای رسانههای اجتماعی و تماشای تلویزیون اختصاص دهید یا شبهای کمتری را در میهمانیهایی که تا دیر وقت طول میکشند، بگذرانید.
افسانه شماره 5: برای موفقیت، شما میتوانید (و باید) به طور کامل خود را به یکباره متحول کنید.

آیا تصوری از خود بهعنوان یک فرد تحول یافته در آینده دارید؟ فردی که سالمتر، شادتر، با اعتماد به نفس تر، فوق العاده سازنده، همیشه قادر به ایجاد تعادل بین کار و زندگی و غیره باشد.
اکثر ما تا حدی این کار را انجام میدهیم. هرازگاهی انگیزه پیدا میکنیم که کاری انجام دهیم تا تبدیل به آن فرد آرمانی شویم. رایجترین نمونه آن در طول روزهای سال نو اتفاق میافتد که با خوشبینی قابلتوجهی، تصمیم گیری میکنیم. به نظر میرسد هر چیزی در سال جدید ممکن است!
شما با انگیزه فوق العاده شروع میکنید: “بله، این بار، متفاوت خواهد بود! ” اما میدانید که معمولاً این روند چگونه پیش میرود. فقط تصمیمات باقی میمانند … خوب، تصمیمات و آرزوها بمانند برای مدتی دیگر.
در اینجا اشتیاق بیش از حد شما در واقع تبدیل به دلیل شکست شما خواهد شد. وقتی سعی میکنید شش عادت جدید یا حتی دو عادت جدید را در یک زمان ایجاد کنید، دچار عدم تمرکز و گیجی خواهید شد و بهاحتمال زیاد در ایجاد هر عادتی شکست خواهید خورد.
چرا؟
زیرا ایجاد تغییرات نیاز به اراده دارد. در کتاب ” قدرت اراده: کشف مجدد بزرگترین نیروی انسانی ” (Willpower: Rediscovering the Greatest Human Strength) ، اثر روی باومایستر، یکی از برجستهترین متخصصین در این حوزه، توضیح میدهد که چگونه ما، مقدار محدودی از اراده را در اختیار داریم، به همان شکلی که مقدار محدودی از انرژی فیزیکی در طول روز داریم. تلاش برای ایجاد دو عادت جدید به طور همزمان، اراده در دسترس شما را بین این دو کار تقسیم می کند و انجام هر یک از آنها را برای شما دشوارتر می کند.
نکته کلیدی شماره 5 برای موفقیت:
دگرگونی موفقیت آمیز با ایجاد یک عادت واحد آغاز میشود، ترجیحاً ابتدا سادهترین عادت. عادت دوم را تا زمانی که حداقل یک ماه به طور مداوم اولین عادت را انجام ندادهاید، شروع نکنید. بگذارید اولین پیروزی شما، راه را برای دومین پیروزی شما هموار کند.
نتیجه گیری
ممکن است در گذشته چندین بار در ایجاد عادت های مثبت و تغییرات در زندگی خود شکست خورده باشید. اما این بدان معنا نیست که شما بیش از حد سرتان شلوغ است، بیانضباط یا تنبل هستید. شما فقط برخی از باورها را درون خود پرورش میدادید که شما را عقب نگه میداشتند. هنگامی که خود را از چنگ فریبنده این باورها رها کنید، تفاوت را خواهید دید.
در چند هفته اول فراموش کنید که چه مدت یا چقدر خوب کار میکنید و فقط آن کار را انجام دهید! ضربالاجلها، فداکاریها، تغییر خود یا هر افسانه انگیزشی دیگر را فراموش کنید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که هر روز دو تا پنج دقیقه روی عادت مثبت خود کار کنید. همین!
حالا نوبت شماست …
- کدام یک از نکات ذکر شده در این مقاله برای شما جذابیت بیشتری داشت؟
- آیا هیچ یک از این افسانهها در گذشته شما را عقب نگه داشته است؟
ما دوست داریم از شما بشنویم. لطفاً نظرات خود را در زیر بنویسید و دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
منبع:
ترجمه و اقتباس:
حسین شکرگزار
غیاث الدین مشایی
اول اینکه در رای دهی به مقاله تان اشتباهی از سمت راست روی ستاره زدم و دیگر قابل اصلاح نبود ولی مقاله تان ۵ ستاره داشت
قشنگترین جمله مقاله هم این بود که شما فکر نکنید بیش از حد سرتان شلوغ است بلکه یا بیش از حد تنبل یا بی انظباط هستید . این مورد را من به تجربه زیاد دیده ام و عالی بود.
سلام
اولا ممنون که مقاله رو خوندی و امتیاز دادی
دوما اینکه مقاله رو با دقت خیلی زیاد خوندی که اینهم جای تشکر داره
امیدوارم همیشه با ما همراه باشی و ما رو از نظرات خوبت محروم نکنی
exercise capacity and min walking distance p. Thxtnq https://newfasttadalafil.com/ – cheap cialis generic online Rbmyyy Cialis Hheaje Amoxicillin Dental Use https://newfasttadalafil.com/ – Cialis Cephalexin Client Information Sheet
how much is propecia uk
https://zen.yandex.ru/video/watch/62eb55802070b602d270cb8d
https://zen.yandex.ru/video/watch/62f379d2ea933713214c0628
https://zen.yandex.ru/video/watch/62ff2bf074d5163255a24dfd