چگونه موانع ذهنی را برطرف کنیم
در هم شکستن موانع ذهنی
یادداشت سردبیر:
مقاله زیر در اصل توسط باب کاکس درباره موانع ذهنی نوشته شده است. برای لحاظ کردن تغییرات مورد نیاز و ارائه ارزش بیشتر، این مقاله به روز شده و بازنویسی گردیده است. لطفاً توجه داشته باشید که نظرات به اشتراک گذاشته شده در اینجا ممکن است منعکس کننده نظرات نویسنده اصلی باشد یا نباشد.
مقدمه
چرا برخی افراد موفق میشوند و برخی دیگر موفق نمیشوند؟
این معمایی است که من سالها برای حل آن گیج و سردرگم بودم.
من به این نتیجه رسیدهام که دلایل متعددی برای این امر وجود دارد و یکی از مهمترین عوامل، موانع ذهنی (Mental Blocks) هستند.
روانشناسی شما، باورهایی که در مورد جایگاه زندگی خود در جهان دارید، اهمیت زیادی دارد.
افرادی که در هر زمینهای به بزرگترین موفقیتها دست مییابند بهصرف اینکه از همه باهوشترند به آن جایگاه نمیرسند …
در واقع، من حاضرم شرط ببندم که بهازای هر فردی که یک داستان موفقیت آمیز کاهش وزن دارد، ده نفر دیگر دقیقاً از همان اطلاعات در مورد تغذیه، ورزش و سلامت برخوردارند.
ماهیت مشکل اینجاست:
“وقتی میدانید برای رسیدن به موفقیت چه کاری باید انجام دهید، و میدانید که این روش، کار میکند، چگونه خود را مجبور به انجام آن میکنید؟ این مشکلی است که بیشتر افراد دارند.
تمام مهارتها و قابلیتهای کسب و کار موجود در جهان برای شما مفید نخواهند بود، تا زمانی که بفهمید چگونه باید خود را از شر موانع ذهنی خلاص کنید؟”
بنابراین امروز، من میخواهم دستورالعملهای سادهای را برای از بین بردن آشفتگیهای ذهنی ای که مانع موفقیتتان میشوند را به شما ارائه کنم.
قرار است یاد بگیرید که چگونه مغز و افکار خود را دوباره سیمکشی کنید، منابع موانع ذهنی خود را بهراحتی حذف کنید و ابزارهایی را برای بالا نگه داشتن خودباوری و اعتماد به نفس خود به کار ببرید.
موانع ذهنی چیست

به بیان ساده، یک مانع ذهنی یک باور یا فرض محدودکنندهای است که ما در مورد توانایی، پتانسیل و ارزش خودمان داریم. این موانع ما را از انجام دادن کارها باز میدارند. مثلاً درخواست ارتقای شغلی، سخنرانی عمومی، سرمایه گذاری مالی، کاهش وزن و غیره
بهعبارتدیگر موانع ذهنی الگوهای فکری نادرست یا ناسالمی هستند که ما را از دستیابی به حداکثر پتانسیل خود باز میدارند.
مصادیق موانع ذهنی
انکار تواناییهای خود: “من هرگز نتوانستم جلوی کل تیم بلند شوم و رهبری را بر عهده بگیرم.”
فقدان حمایت اجتماعی درک شده: “هیچکس به توانایی من برای تبدیل شدن به یک فروشنده حرفهای بیمه اعتقاد ندارد.”
کمبود دانش: “من چه چیزی برای ارائه دارم؟ من در مورد این موضوع خیلی کم میدانم.”
نگرش ناکارآمد و منفی نسبت به موقعیت: “به نظر میرسد مدرس یا مربی خیلی سرش شلوغتر از آن است که این سوال را از او بپرسم.”
انواع موانع ذهنی
1 – باورها در مورد خود
موانع ذهنی ای که در مورد خودتان دارید، میتواند شما را در مسیر پیشرفتتان متوقف کند، چه شغلتان باشد، چه رابطهای که عمیقاً به آن اهمیت میدهید یا یک هدف شخصی و فرصت توسعه. بسیاری از مواقع، زمانی که احساس میکنیم به بنبست رسیدهایم، به دلیل باور درونی محدودکنندهای است که در مورد خود داریم و نه به دلیل شرایط بیرونی.
2 – باورها و اعتقادات ما در مورد دیگران
در صورت عدم وجود اطلاعات کافی در یک موقعیت، بهعنوانمثال، نداشتن اطلاعات لازم برای دادن مشاوره فروش به یک مشتری و عدم شنیدن پاسخ مثبت از طرف او، فرضیات مبتنی بر تجربیات گذشته خود یا شنیدهها و توصیههای دیگران را ملاک قضاوت درباره عملکرد آن فرد قرار میدهیم. همه اینها ریشه در سیستم اعتقادی و باورهای ما دارند و عمیقاً از فرهنگ ما نشئت میگیرند.
3 – باورهایمان در مورد جهان
ما با ارزشهای فرهنگی خاصی متولد و بزرگ شدهایم که از طریق والدین، همسالان، مدرسه، شهر و کشوری که در آن زندگی میکنیم و رسانههایی که از آنها اطلاعات دریافت میکنیم به ما ارث رسیده است. در جهانی که بیش از هر زمان دیگری به هم مرتبط است، برخورد دیدگاهها و ارزشها را بهصورت روزانه تجربه میکنیم. اگر امکان وجود رویکردهای مختلف برای پیدا کردن راه حل یک مشکل یا نحوه دستیابی به یک هدف را نپذیریم، پتانسیل خود را برای نوآوری، خلاقیت و یافتن پاسخهای جایگزین برای سؤالات جهانی مانند تغییرات آب و هوایی را محدود میکنیم.
موانع ذهنی ما در مورد «چگونه کارها باید انجام شوند» و «آنچه طبیعی است» فرایند تفکر ما را محدود میکنند و اینکه چگونه به عقاید متفاوت احترام میگذاریم و ارزش قائلیم. این موانع ناخودآگاه و الگوهای فکری ناسالم تعمیم یافته درباره جهان یا گروههایی از مردم، هزینههای فرصت فراوانی را به ما تحمیل میکنند. (منبع)
روشهای از بین بردن موانع ذهنی
1 – برای رفع موانع ذهنی طرز فکر خود را تغییر دهید

همانطور که خانه خود را «در بهار تمیز میکنید»، میتوانید از شر افکار و احساسات منفی ای که مانع شما میشوند و افرادی که اهداف شما را خراب میکنند، خلاص شوید.
طرز فکر ما بر نگرشها و در نتیجه اعمالی که انجام میدهیم، حکومت میکنند.
اگر بر روی بهبود کیفیت افکار خود کار کنید، توانایی خود را برای اقدام کردن، بهبود میبخشید.
ایجاد تغییر از هر نوعی نیاز به آگاهی دارد، بنابراین بهمنظور اینکه این مرحله برای غلبه بر موانع ذهنی کار کند، باید باورهای شما را بررسی کنیم.
در اینجا یک راه آسان برای شروع این کار ذکر شده است:
هدفی را که میخواهید به آن برسید، شناسایی کنید و این جمله را تا جایی که ممکن است تکمیل کنید:
من درباره سریع نوشتن دو یا سه پاسخ و ادامه دادن، صحبت نمیکنم …
در واقع این کار را همین جا انجام دهید.
از شما میخواهم که حداقل پنجاه دلیل را بنویسید که میتوانید در مورد آنچه که فکر میکنید مانع موفقیت شما میشود، از ذهن خود بیرون بکشید.
در اینجا موضوعی وجود دارد که متوجه آن خواهید شد:
در ابتدا، بهانهها بهراحتی به سراغ شما میآیند.
بعد از اینکه واضحترین چیزها را یادداشت کردید، باید با این تمرین واقعاً با دیدگاهی خلاقانه برخورد کنید.
وقتی کارتان تمام شد، متوجه خواهید شد که موضوعات یا گرایشهای خاصی ظاهر شدهاند …
ممکن است دائماً به خودتان یادآوری کنید که به دلایلی که مربوط به امور مالی، زمان یا تعهداتتان در قبال افراد دیگر در زندگیتان است، نمیتوانید به هدفتان برسید.
با صرف زمان و فکر کردن در مورد اینکه چه چیزی شما را از دستیابی به هر هدفی که میخواهید باز میدارد، پنجرهای به ضمیر ناخودآگاه خود باز میکنید.
در سطحی که شما از آن آگاه نبودهاید، ذهن شما به ایدهای مانند “من آنقدر مشغول هستم که نمیتوانم برای ورزش و آشپزی وقت بگذارم تا وزنم را کم کنم” رسیده است و به دنبال شواهدی برای حمایت از این ایده است.
برای کسی که میخواهد وزن کم کند، ممکن است مواردی مانند نمونههای زیر حاصل شود:
- “من برای پختن غذاهای سالم وقت ندارم”
- “من ساعتهای زیادی کار میکنم و اگر قرار باشد ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شوم و در باشگاه تمرین کنم، نمیتوانم خواب کافی داشته باشم. خواب برای سلامتی بسیار مهم است و من نمیتوانم آن را قربانی کنم! “
- “بهجای دویدن طولانی مدت باید آخر هفته را با همسر و فرزندانم سپری کنم”
اینها همه علائم یک فرایند فکری هستند:
کاهش وزن، زمان زیادی از هفته مرا میگیرد و من بهسادگی نمیتوانم این زمان را برای این کار اختصاص دهم.
اگر این سیستم عاملی باشد که روی ذهن ما نصب شده است، چنانچه ما یک برنامه کاهش وزن دیگر را نیز امتحان کنیم، قطعاً شکست خواهیم خورد.
وقتی باورهایمان را به این روش بررسی میکنیم، میتوانیم دوباره آنها را تغییر دهیم.
آیا کاهش وزن واقعاً چندین ساعت در هفته از شما زمان میگیرد یا صرفاً میتوان با یک انتخاب بهتر در مورد غذاهایی که میخورید، آن را انجام دهید؟
آیا واقعاً برای کاهش وزن به 9 ساعت در هفته ورزش کردن، نیاز دارید یا اینکه 20 دقیقه پیاده روی روزانه همان نتیجه را ایجاد میکند؟
واقعاً افکار منفی خود را ارزیابی کنید و برای اصلاح آنها تلاش جدی کنید. برای تغییر این باورها از کسی که به او اعتماد دارید و از شما حمایت میکند، کمک بگیرید.
حقیقت این است که هر کسی در مورد تواناییهای خود برای رسیدن به آنچه میخواهد، شک و تردید دارد، اما تفاوت افراد موفق این است که از خود در برابر افکارشان محافظت میکنند.
2 – برای غلبه بر موانع ذهنی ارتباط خود را با افراد بدبین و منفی گرا محدود کنید

- شبکه افرادی که با شما در ارتباط هستند ارزش خالص شما را تعیین میکند.
- شما از لحاظ ارزش، میانگین 5 نفری هستید که بیشترین زمان خود را با آنها میگذرانید.
- از افراد منفی نگر دور نشوید، بلکه فرار کنید!
بدون شک شما این جملات و بسیاری موارد دیگر مانند اینها را از اساتید توسعه شخصی شنیدهاید.
متأسفانه، افراد زیادی وجود دارند که تصمیم میگیرند دنیا را با دیدگاهی منفی ببینند. آنها همیشه نیمه خالی لیوان را میبینند.
آنها دیدگاههای منفی خود را به همه میگویند.
این بدان معنا نیست که آنها افراد بدی هستند. اما به این معنی است که اگر به طور منظم در اطراف آنها باشید، دیدگاه بد آنها روی شما تأثیر میگذارد.
چه بخواهید چه نخواهید، اگر شما فعالانه در برابر آنها از خود محافظت نکنید، مغز شما تحت تأثیر تکرار و قرار گرفتن در معرض انواع ایدهها، افکار و باورها منفی قرار میگیرد.
مثال قبلی از فردی که هدفش کاهش وزن بود را در نظر بگیرید که ناخودآگاه معتقد بود که برای رسیدن به بدن سالمتر وقت ندارد:
اگر به هر طریقی این فرد در معرض پیامی از طرف دوست، همسر، فیلم، کتاب، مجله یا پادکست قرار گیرد که از این ایده (یعنی نداشتن وقت کافی) حمایت میکند که داشتن مشغله خوب است و زمان کافی در زندگی برای انجام هیچ کاری که میخواهد انجام دهد وجود ندارد …
این امر چنین باوری را تقویت میکند که کاهش وزن به زمان بیشتری از آنچه که من میتوانم به آن متعهد باشم، نیاز دارد.
بله، افراد منفی در زندگیتان در مکانهای دیگری به جز حلقه اجتماعی نزدیک به شما نیز ظاهر میشوند. آنها در تلویزیون هستند، وبلاگ و کتاب مینویسند و فیلمهای بزرگ میسازند.
بهعنوانمثال، فکر میکنید چند نفر بعد از تماشای فیلم تایتانیک این پیام که “افراد ثروتمند لوس، خودخواه و کسلکننده هستند و افراد فقیر از همه چیز لذت میبرند و آدمهای خوبی هستند” را تأیید کردند؟!
منفی گرایی به روشهای مختلف ظاهر میشود و ما فقط یک ابزار برای غلبه بر آن داریم:
نادیده گرفتن آگاهانه ایدههای منفی

مثالی از یک شکارچی و یک گیاهخوار را در نظر بگیرید که در یک آپارتمان کوچک با هم زندگی میکنند.
مهم نیست که چقدر ایدهها و دستورالعملهای خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارند، اما هرگز در مورد بهترین روش تغذیه به توافق نخواهند رسید.
برای مقابله با این عدم توافق وقتی یکی از آن دو نفر نظر خود را بیان میکند، دیگری بلافاصله بهتر است بگوید: «آره، درست است!»
این کاری است که شما هم باید انجام دهید (البته در ذهن خود – هیچکس از بحث و جدل خوشش نمیآید) وقتی که میشنوید دیگران عقاید منفی خود را در برابر شما ابراز میکنند.
بهعنوانمثال:
اگر کسی بگوید که این روزها ایجاد یک کسب و کار آنقدر سخت است و رسانههای اجتماعی آنقدر اشباع شدهاند که نمیتوان خود را متمایز کرد …
از نظر ذهنی یک لحظه وقت بگذارید و با خودتان مشورت کنید:
من باور نمیکنم که بازار آنقدر اشباع شده است که من نتوانم کسب و کار خود را بسازم.
یا ممکن است بشنوید که کسی شکایت میکند که چرا ورزش کردن و رژیم گرفتن برای کاهش چند کیلو اضافه وزن هیچ فایدهای ندارد …
از نظر ذهنی یک لحظه وقت بگذارید و با خودتان صحبت کنید:
ظاهر خوب، مهم است این نشانهای است که زندگی من، تحت کنترل خودم است و این برای من اهمیت دارد.
به همین دلیل برای ما بسیار مهم است که در مورد چیزهایی که شما معتقدید بین خودتان و اهدافتان قرار دارند، شفاف سازی کنید …
با انجام این کار میتوانید آن الگوهای فکری و موانع ذهنی مخرب را در مغزتان دوباره سیمکشی کرده و قالببندی کنید، سپس وقتی متوجه شدید که افراد دیگری در اطرافتان هستند که از همان ایدهها و الگوهای قبلی حمایت میکنند، فعالانه و آگاهانه آن ایدهها را رد کنید.
ممکن است نتوانید افراد منفی نگر زندگی خود را به طور کامل رها کنید (شاید آنها دوستان، خانواده یا همکارانتان باشند)، اما در اینجا یک قانون کلی وجود دارد که میتوانید از آن استفاده کنید:
کمتر با آنها معاشرت کنید و یا مدت زیادی در کنار آنها نمانید.
آنها در قبال آینده شما مسئولیتی ندارند از طرف دیگر هیچ کس هم به شما مدیون نیست، و هیچ کس دیگری نیز مجبور نیست که راه خود را مطابق با اهداف شما تغییر دهد.
شما تنها کسی هستید که بر میزان تعهد خود برای شکست دادن موانع ذهنی ای که شما را از دستیابی به موفقیت باز میدارند، کنترل دارید. پس اگر افراد منفی نگر برای شما خیلی مهم هستند میتوانید باز هم با آنها در تماس باشید ولی تعداد و زمان این تماسها، زیاد نباشد.
3 – برای پاکسازی موانع ذهنی، گذشته را رها کنید (موانع ذهنیتان را با خود حمل نکنید)

این کار سخت و بزرگی است و چون سخت است نیاز به تمرین دارد و سپس تمرین بیشتر!
هر اتفاق اشتباهی که در گذشته افتاده است … هر کسی که شما را نادیده گرفته است … همه چیزهایی که کاملاً آنطور که شما میخواستید پیش نرفته اند … را پشت سر بگذارید! به عبارت سادهتر: رهایشان کنید.
آنها را از ذهن خود دور کنید و روی اینجا و اکنون تمرکز کنید.
ممکن است در حین بررسی و غلبه بر موانع ذهنی خود متوجه شوید که سالها در حال تخریب خود بودهاید.
ممکن است از دلایلی که باعث شده خود را از اقدام برای رسیدن به اهداف خود بازداشتهاید، خجالت بکشید.
شاید از برخی تصمیماتی که در گذشته گرفتهاید، پشیمان باشید.
اما شما دقیقاً مانند بازار سهام هستید. در این بازار عملکرد گذشته هیچ تأثیری بر آینده ندارد.
هر باور، شکست، ترس یا طرد شدنی که برای شما اتفاق افتاده باشد، مانع از تفکر سازنده و مثبتی خواهد شد که برای پیشرفت به آن نیاز دارید.
زنجیرهای گذشته را قطع کنید، همانطور که وقتی از اطرافیانتان چیزهای منفی میشنوید، نباید ذهن خود را درگیر آنها کنید.
تمریناتی برای رفع موانع ذهنی
در این قسمت از مقاله سه تمرین ذکر شده است که میتوانید از آنها همین امروز برای ایجاد تغییر در چارچوبهایی مانند: باورهای منفی و موانع ذهنی و ایجاد الگوهای فکری مثبتتر استفاده کنید:
تمرین 1: هر روز یک چیز الهام بخش بخوانید
به معنای واقعی کلمه، هر روز. بههیچوجه مهم نیست که چه چیزی.
از اینکه این سایت را میخوانید بسیار خوشحالیم. اما هدف از خواندن مقالات در اینجا یا مقالههایی از سایر منابع توسعه شخصی چیست؟
تکرار

اگر مدام و مدام مغز خود را با محتوای مفید، امیدوارکننده و الهام بخش بمباران میکنید … مهم نیست که ۱۰۰۰ صفحه در روز میخوانید یا ۱0 صفحه!
با انجام این کار، ذهنتان را تازه سازی میکنید و با پیامها و درسهایی که اینجا و جاهای دیگر یاد میگیرید، موافقت کرده و آن را میپذیرید.
شما با انجام این کارها شروع به سیمکشی مجدد مغز خود خواهید کرد.
مایکل مسترسون اغلب به “قدرت یکی” (The Power of One) اشاره کرده است. تمرکز بر یک ایده که شما میتوانید بلافاصله در زندگی خود به کار ببندید.
بهترین نوع محتوا برای شروع به خواندن، مطالبی هستند که مستقیماً باورهای شما را در مورد اینکه چرا نمیتوانید موفق باشید، رد میکنند.
اگر فکر میکنید که نمیتوانید وزن کم کنید زیرا زمان کافی ندارید، “کتاب هفت عادت مردمان مؤثر” اثر استیون کاوی را بخوانید.
اگر موانع ذهنیتان شما را از ساختن کسبوکارتان باز میدارد زیرا فکر میکنید رقابت در بازار بیش از حد زیاد است، کتاب « خردش کن» اثر گری وینرچاک را بخوانید!
هزاران کتاب وجود دارد که به شما کمک میکند تا با صدها مانع ذهنی مقابله کنید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که نگاه کنید، کمک بخواهید و در خود غوطهور شوید.
تمرین 2: تصویرسازی یا تجسم
ما در استفاده از قدرت تجسم و تصویرسازی برای قوی نگه داشتن انگیزه شما برای دستیابی به اهدافتان، تاکید میکنیم. استفاده از این قدرت همچنین برای از بین بردن موانع ذهنی که سر راه شما قرار میگیرند نیز کاربرد دارد.
تایگر وودز (گلف باز حرفهای) قبل از اینکه شروع به بازی کند، چیپ بزند یا توپ بزند، تکتک چرخشهایش در هنگام زدن توپ گلف را با جزئیات مجسم میکرد.
تصور کنید که برای بررسی شغلی سالانه خودتان آماده میشوید یا میخواهید برای ارتقای شغلی خود مصاحبه کنید …
دقیقاً آنچه را که میپوشید تجسم کنید. تصور کنید که چقدر اعتماد به نفس دارید و چقدر مثبت به موقعیتتان نگاه میکنید. تصور کنید که به هر سوالی سریع و درست پاسخ میدهید. مصاحبه کننده را ببینید که با شنیدن پاسخهای شما لبخند میزند و سر تکان میدهد.
حالا … به اتاقتان بروید و تصویر خود را بسازید.
یکی از زمینههایی که بسیاری از مردم قدرت بالقوه تصویرسازی خود را از دست میدهند، کم شدن قدرت تجسمشان در نحوه برخورد با لحظات چالش برانگیز است.
من میتوانم شرط ببندم که ورزشکاران، صاحبان مشاغل، کارآفرینان و افراد با عملکرد بالا در سراسر جهان، هر روز کمی وقت میگذارند تا به این فکر کنند که در بهترین حالت خودشان، چگونه با هر مانعی برخورد میکنند.
وقتی از نظر ذهنی برای این لحظات آماده باشید، موانع ذهنی شما شانسی نخواهند داشت.
تمرین 3: یک گفتگوی خوش بینانه داشته باشید
این تمرین ساده خیلی مورد علاقه من است.
با همسر یا یک دوست یا یکی از اعضای خانواده، یک همکار یا رئیس خود یک گفتگوی خوش بینانه داشته باشید.
شاید بتوانید دوباره با یک مربی قدیمی ارتباط برقرار کنید. حتی میتوانید از این فرصت برای صحبت با یک فرد جدید استفاده کنید. شاید موضوع این گفتگو استخدام فرد جدیدی در دفتر شما باشد یا آشنایی با همسایه جدیدتان.
از افراد بخواهید سه اتفاق خوبی را که امروز برایشان افتاده است برای شما تعریف کنند.
وقتی اطرافیان شما تشخیص میدهند که میخواهید گفتگو را به سمت چیزهای مثبت هدایت کنید، منظور اصلی شما را متوجه خواهند شد.
هیچ محدودیتی برای موضوعات قائل نشوید … فقط برای نگرش خود محدودیت ایجاد کنید.
بحثهای تکمیلی درباره موانع ذهنی
موانع ذهنی تفکر خلاق

تفکر خلاق نوعی از تفکر است که با تولید ایدهها یا راهحلهای بدیع و جدید شناخته و تعریف میشود. برای توسعه تفکر خلاق، باید از موانع تفکر خلاق آگاه باشیم. زیرا آگاهی ما ممکن است به ما کمک کند تا بر آنها غلبه کنیم و خلاقیت خود را افزایش دهیم.
موانع ذهنی تفکر خلاق عبارتاند از:
1 – موانع عادتی
عادت ها برای پیش بردن روال عادی روزانه زندگی ما ضروری هستند. اما، اغلب ما تمایل داریم که بیش از حد از به این عادت ها تکیه کنیم و به همین دلیل نمیتوانیم به راههای جدید و خلاقانه برای انجام روتین های روزانه خود فکر کنیم.
ما با اولین راهکاری که به ذهنمان میرسد، راضی میشویم، و بنابراین به دنبال راههای جدید برای انجام کارها نیستیم؛ بنابراین عادات، گاهی اوقات ما را به دنبال کردن مسیر همیشگی و معمول خودمان سوق میدهند و اجازه نمیدهند تا به ایدههای جدید و خارج از چارچوب فکر کنیم.
2 – موانع ادراکی
سعی کنید 9 نقطه زیر را با چهار خط به هم متصل کنید، بدون اینکه هنگام انجام این کار، دستتان را از روی کاغذ بلند کنید.
اگر توانسته باشد که این معما را حل کنید، ممکن است متوجه شده باشید که راه حل در فراتر رفتن از مرزها است. بسیاری از ما ممکن است در چارچوب مرزهای شکل گرفته قدیمی خود باقی بمانیم و بنابراین هرگز قادر به حل این مشکل نشویم. مرزها باعث میشوند که موانع یا الگوهای خاصی را در ذهن خود بهعنوان پیش فرض بپذیریم، حتی زمانی که آنها وجود ندارند. آنها تصنعی هستند و توانایی ما را برای تفکر خلاق کاهش میدهند.
3 – موانع انگیزشی و عاطفی
گاهی اوقات ما فاقد انگیزه، برای تلاش، برای حل یک مشکل به روشهای جدید هستیم. در مواقع دیگر به دلیل برخی احساسات منفی مانند ترس از شکست، ترس از طرد شدن یا ترس از مسخره شدن، ممکن است خلاقیت خود را بروز ندهیم. هر دوی اینها ما را به سمت تفکر روتین و غیر خلاق، سوق میدهند.
4 – موانع فرهنگی
اشکالی ندارد که مطابق با فرهنگ خود عمل کنیم. اما انطباق بیش از حد با هنجارهای اجتماعی میتواند مانع ما برای تفکر خلاق شود. انطباق با هنجارهای اجتماعی ممکن است ما را به تمایلاتی مانند: حفظ حد وسط، حفظ وضعیت موجود و حفظ منطقه امن شخصی، تحت تاثیر قرار گرفتن بیش از حد توسط فشارهای اجتماعی و وابستگی بیش از حد به دیگران، سوق دهد. این موضوع به طور مستقیم بر تفکر خلاق ما تأثیر میگذارد، زیرا در این صورت ما تمایل داریم آنچه را که جامعه میخواهد، انجام دهیم. (منبع)
موانع ذهنی موفقیت

واقعیت این است که همه افراد موانع ذهنی موفقیت را در درون خود دارند، حتی افراد فوق العاده موفق. بااینحال، کسانی که توانستهاند به درجات بالایی از موفقیت برسند، این موانع ذهنی را بهخوبی شناسایی کردهاند.
پنج مورد از رایجترین موانع ذهنی موفقیت عبارتاند از:
1 – سندرم ایمپوستر (Imposter Syndrome) یا سندرم خود ویرانگری
سندرم خود ویرانگری، یک پدیده روانی است که در آن افراد نمیتوانند موفقیتهایشان را بپذیرند. بر خلاف آنچه شواهد بیرونی نشان میدهد که فرد با رقابت و تلاش به موفقیت رسیده است، خود فرد تصور میکند که لیاقت موفقیت را ندارد و شخص فریب کاری است. فرد مبتلا به این سندرم، موفقیت خودش را در نتیجهٔ خوش شانسی، زمان بندی خوب یا فریب دادن دیگران میداند و این موضوع که خود او باهوش یا تلاشگر است توسط خودش مورد پذیرش قرار نمیگیرد.
2 – افکار منفی
هر یک از ما یک “ندای درونی” (inner voice) داریم که کارش انتقاد و قضاوت است. ندایی که در خدمت شک است و ارزشهای ما را زیر سوال میبرد. ندای درونی همچنین میتواند به انتقاد و قضاوت دیگران بهعنوان راهی برای محافظت از خودمان نیز منجر شود.
گوش دادن به این صدا و اعتبار بخشیدن به کلمات آن میتواند ما را به مسیری ناسالم سوق دهد. راهی که ما را مجبور میکند مدام خود را با دیگران مقایسه کنیم و به خود شک کنیم.
افراد فوق موفق میدانند که این ندای درونی چه کارکردی داد: محافظت از ما. آنها میتوانند به انتقادات درونی خود گوش دهند، اما در مورد آنچه که میگوید، اهمیت چندانی نمیدهند. این صدا مانند نویز پسزمینه است. میدانید که آنجاست، اما توجه زیادی به آن نمیکنید.
افراد فوقالعاده موفق میتوانند افکار خود را تغییر جهت دهند و بر افکاری متمرکز شوند که سازندهتر هستند. چیزی که ما به ذهن خود بهعنوان غذا میدهیم یک انتخاب است و افراد فوق موفق محیطها و رفتارهایی را انتخاب میکنند که ذهن آنها را به طور مولد تغذیه میکند.
3 – ترس از درخواست کمک
قرار نیست که ما زندگی خود را بهتنهایی انجام دهیم. به همین دلیل افراد موفق از درخواست کمک از دیگران هیچ تعصب و ترسی ندارند و آن را به منزله ضعف شخصی خود نمیبینند. کسانی را در حوزه کاری خود بیابید که آنها را تحسین میکنید و از آنها راهنمایی بخواهید. کسانی را که تحسین میکنید در شبکههای اجتماعی دنبال کنید. از همسالان خود راهنمایی بخواهید. متقابلاً در صورت درخواست کمک از طرف دیگران، شما نیز حداکثر تلاش خود را برای ارائه راهنمایی به آنها انجام دهید.
4 – باور نداشتن به تواناییهای خود
افراد فوق العاده موفق به تواناییهای خود ایمان دارند. آنها میدانند که چیزی برای ارائه به جهان دارند و مایلاند برای تحقق آن اقدام کنند. آنها آنچه را که میدانند و جایی که میتوانند رشد کنند را تشخیص میدهند. آنها از یادگیری و انجام کارهای مورد نیاز نمیترسند. آنها اعتماد دارند که پایه محکمی دارند و مطمئن هستند که میتوانند وظیفهای را که بر عهده آنها قرار داده شده است، بهدرستی انجام دهند.
5 – ترس از شکست
ترس از شکست، افراد را از شروع بسیاری از کارها یا استفاده از فرصتها باز میدارد. شکست بهعنوان نقطه مقابل موفقیت در نظر گرفته میشود، درحالیکه در واقعیت، شکست، بخشی از فرایند موفقیت است. ما راه رفتن را بدون بارها زمین خوردن یاد نمیگیریم. ما نباید انتظار داشته باشیم اولین باری که هر چیزی را امتحان میکنیم، موفق شویم.
افراد فوق موفق از شکست بهعنوان بخشی از فرایند یادگیری برای موفقیتهای آینده استقبال میکنند و میدانند که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. تغییر طرز فکر از ترس به استقبال به افراد فوقالعاده موفق این امکان را میدهد تا شانس بیشتری داشته باشند و در نتیجه موفقیت بیشتری را تجربه کنند. (منبع)
معرفی کتابهای مفید با موضوع از بین بردن موانع ذهنی
1 – کتاب پاکسازی ذهن برای موفق شدن در زندگی (راهی بینظیر برای ازبینبردن ترس، اضطراب و افکار منفی)
نویسنده: استیو اسکات، بری داونپرت
مترجم: شادی حسنپور
2 – کتاب سرسختی ذهنی: آموزش گامبهگام غلبه بر چالشهای زندگی، مدیریت احساسات منفی و شرایط دشوار
نویسنده: دیمون زاهاریادس
مترجم: ساسان جعفرنیا، پروانه قاسمی
3 – گذر از موانع ذهنی: تا سرخوردن در جاده موفقیت
مؤلف: مجتبی علیپور فیروزآباد
نتیجه گیری
حذف موانع ذهنیتان به میزان آگاهی و نحوه انتخابهایتان بستگی دارد.
اگر نمیدانید چه نوع افکاری شما را از اقدام باز میدارند، نمیتوانید آنها را باز تعریف کنید.
باید هر روز برای تغییر روایت خود در مورد افکار منفیتان اقدامی ثابت و پیوسته انجام دهید. اطراف خود را با مثبت اندیشی و الهام گرفتن از افراد موفق احاطه کنید …
تصمیم بگیرید که بر اساس افکار جدیدتان عمل کنید تا احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید و ببینید چقدر راحت و طبیعی است که برای تحقق هر هدفی اقدام کنید!
درباره نویسنده:
منبع:
ترجمه و اقتباس:
حسین شکرگزار
غیاث الدین مشایی