فعال بودن در مقابل منفعل بودن: 6 عادت برای فعال‌تر بودن در زندگی

فعال بودن در مقابل منفعل بودن: 6 عادت برای فعال‌تر بودن در زندگی
5
(2)

فعال بودن در مقابل منفعل بودن

 6 عادت برای فعال‌تر بودن در زندگی

مقدمه

فعال بودن. وقتی فکر می‌کنم که چگونه فعال‌ تر باشم اولین چیزی که به ذهنم می‌رسد، آتش‌نشانان نیویورک در روز 11 سپتامبر است. آنها منفعل نبودند و ایده فعال بودن (کنش‌گر بودن) را تجسم بخشیدند. آنها وظیفه خود را بر عهده گرفتند که بدون اتلاف وقت، استراتژیک فکر کنند، اجازه ندادند غرق شدن در احساسات روی کارشان تأثیر بگذارد. آنها فقط زمانی که با وضعیتی بی سابقه مواجه شدند کار درست را انجام دادند.

آنها با یک فاجعه بزرگ روبرو شدند و هر یک از آنها تصمیم مهم بین جنگ و فرار کردن را گرفتند. آنها عقب ننشستند و وضعیت اضطراری را تماشا نکردند، آنها از تمرینات خود برای تثبیت اوضاع و به دست آوردن مجدد کنترل استفاده کردند.

در مقیاس بسیار کوچک‌تر، ما می‌توانیم در زندگی روزمره خود فعال‌تر باشیم تا به خواسته‌های خود دست یابیم. مشابه افرادی که داری طرز فکر رشد می‌باشند، افرادی که فعال (proactive) هستند همیشه به دنبال فرصت‌های جدیدی در زندگی هستند تا یاد بگیرند، رشد کنند و خود را توسعه دهند تا بتوانند بدون توجه به سنشان به پیشرفت خود ادامه دهند.

بنابراین در این مقاله قصد داریم در مورد تفاوت بین منفعل یا واکنش گرا (reactive) بودن و فعال بودن صحبت کنیم و به مزایای اتخاذ نگرش فعالانه نگاه کنیم. سپس به ۶ عادتی که می‌توانید برای فعال‌تر بودن در زندگی‌تان اتخاذ کنید، نگاهی می‌اندازیم.


یادداشت جانبی:

یکی از بهترین راه‌ها برای به دست آوردن آنچه از زندگی می‌خواهید، ایجاد و تعیین اهداف SMART است. برای شروع، این کاربرگ قابل چاپ رایگان را دانلود کرده و بررسی کنید که به شما در تعیین اهداف هوشمندانه مؤثر کمک می‌کند.

Reactive vs Proactive

لینک دانلود فایل


تفاوت بین منفعل بودن و فعال بودن چیست؟

جنبه‌های مختلفی از زندگی وجود دارد که تحت تأثیر تمایلات فعالانه یا منفعلانه شما قرار می‌گیرد. به طور خلاصه، فردی که فعال است، نگرش خاصی نسبت به جهان دارد که به او اجازه می‌دهد مسئولیت‌های خود را تمام و کمال قبول کند. فعال بودن مستلزم این است که فرد مسئولیت زندگی خود را بپذیرد و ابتکار عمل را برای تغییر همه چیز درصورتی‌که لازم بداند به عهده بگیرد. افرادی که فعال هستند، به‌جای اینکه اجازه دهند شرایطشان به‌عنوان نیروی محرکه انتخاب‌هایشان عمل کند، بر اساس ارزش‌هایشان زندگی می‌کنند و بر اساس آن تصمیم‌ گیری می‌کنند. افرادی که فعال هستند به‌جای اینکه منتظر اتفاقات باشند، عمل می‌کنند. آنها در مورد آینده خود فرافکنی نمی‌کنند و کارهایی را امروز انجام می‌دهند که فردا به نفعشان باشد.

از سوی دیگر، افرادی که منفعل یا واکنش‌پذیر هستند در موقعیت‌ها ابتکار عمل را بر عهده نمی‌گیرند. آنها به عوامل خارجی اجازه می‌دهند که مسیر زندگی‌شان را هدایت کند. آنها به‌جای اینکه بخواهند پیش بینی کنند که در آینده چه اتفاقی ممکن است بیفتد در پشت اتفاقاتی که می‌افتد، پنهان می‌شوند و به چیزهایی که در حال رخ دادن هستند واکنش نشان می‌دهند. مانند کسانی که مسئولیت زندگی و اعمال خود را بر عهده نمی‌گیرند، افراد منفعل و واکنش گرا به‌جای اتخاذ نگرش “من می‌توانم آن را اصلاح کنم” به سرزنش عوامل خارجی هنگامی که اشتباهی از آنها سر می‌زند، روی می‌آورند.

بیایید به چند تفاوت در ذهنیت فعال و منفعل در افراد نگاه کنیم:

الف – فعال:

  • “می‌توانستم این کار را بهتر انجام دهم، و اکنون یاد گرفته‌ام که چگونه می‌توانم روش خود را در آینده بهبود بخشم”
  • “من بر اساس ارزش‌هایم عمل می‌کنم و هیچ چیز نمی‌تواند سر راهم قرار بگیرد.”
  • “در زندگی من، جایی برای بهانه وجود ندارد.”
  • “من موفقیت خود را کنترل می‌کنم. درحالی‌که من تحت تاثیر محرک‌های بیرونی هستم، ولی نحوه پاسخ دادن من به آن محرک‌ها است که تعیین کننده است و همیشه بر اساس ارزش‌هایم زندگی می‌کنم”.
  • “من برای دستیابی به نتایجم فقط به خودم وابسته هستم.”
تفاوت بین منفعل بودن و فعال بودن چیست
تفاوت بین منفعل بودن و فعال بودن چیست

ب – منفعل:

  • “این وضعیت یا شرایط است که باعث شکست من شده است، این تقصیر من نیست.”
  • “من بر اساس احساساتم عمل می‌کنم و اولویت‌هایم اغلب تغییر می‌کنند.”
  • “دوست دارم بهانه خوبی برای انجام ندادن کاری بیاورم.”
  • “من تحت تأثیر افراد اطرافم هستم و به دیگران وابسته‌ام. موفقیت من باید منتظر باشد تا شرایط دیگری رخ دهد.”
  • “من ابتکار عملی از خود ندارم زیرا به دیگران وابسته هستم.”

حالا این موضوع در دنیای کسب و کار چگونه به نظر می‌رسد؟

به طور روزمره، افرادی که منفعل یا واکنش‌پذیر هستند، کارهایی را که به آنها محول شده است انجام می‌دهند و سپس دور هم می‌نشینند و منتظر می‌مانند تا کار بعدی‌شان روی میزشان ظاهر شود. از طرف دیگر، متخصصان فعال به دنبال راه‌هایی برای بهبود کار خود و جستجوی فرصت‌هایی برای رشد در حرفه خود هستند.

وقتی نوبت به ترفیع می‌رسد، فکر می‌کنید چه کسی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد، شخصی که عقب می‌نشیند و منتظر وظایف محوله می‌شود، یا شخصی که ” مصمم و زرنگ ” است و برای جستجو و غلبه بر تغییرات و ادامه دادن، ابتکار عمل به خرج می‌دهد. به‌عبارت‌دیگر همراه با جهان اطرافش در حال تکامل است.

به این فکر کنید که چگونه کسب و کارها در کل باید فعال باشند تا بتوانند سرپا بمانند. مطمئنم محبوبیت تلفن‌های تاشو در اوایل دهه 2000 را به‌خاطر دارید. اگر یکی از شرکت‌های سازنده این گوشی‌ها متوجه می‌شد که کسب‌وکارشان عالی است، بنابراین نیازی به ایجاد هیچ تغییری در سال‌های آینده در نحوه تولید محصول خود نمی‌دید. آیا فکر می‌کنید آن تجارت همچنان رونق سابق را می‌توانست حفظ کند؟ نه، شرکت‌ها باید برای پیشرو ماندن در دنیای کسب و کار، فعال باشند و محصول بعدی “بزرگ‌تر و بهتر” را به طور مداوم کشف کنند.

منفعل بودن و فعال بودن یک تفاوت اصلی با هم دارند:

افراد فعال (کنشگرا) قبل از وقوع یک موقعیت واکنش نشان می‌دهند، بنابراین از بروز مشکل جلوگیری می‌کنند. افراد واکنش‌گرا یا منفعل منتظر می‌مانند تا همه چیز به سمت خراب شدن پیش رود و سپس برای حل مشکل تقلا می‌کنند.

اغلب اوقات، افراد منفعل یا واکنش‌گرا وقوع یک مشکل را در افق می ببینند و می‌دانند که می‌توانند برای جلوگیری از آن وارد عمل شوند، اما چون مشکل هنوز به هیچ آسیبی منجر نشده است، آن را نادیده می‌گیرند. چرا؟ چون، برای فعال بودن نیاز به انرژی و تفکر زیاد و یافتن استراتژی است، درحالی‌که اگر منتظر بمانید تا مشکلات به وجود بیایند و سپس با آنها برخورد کنید، انرژی کمتری مصرف خواهید کرد. بااین‌حال، زمانی که این مشکلات پیش بیایند، مقابله با آن بسیار پیچیده‌تر از انجام کارهای نسبتاً کمی است که برای جلوگیری از آن اتفاقات مخرب لازم است.

مثال 1:

به فردی فکر کنید که سال‌ها بدون اینکه هیچ عارضه جانبی جدی را تجربه کند، سیگار کشیده است. درحالی‌که آنها می‌دانند که به بدن خود آسیب می‌رسانند، احساسی لذتی را که از سیگار کشیدن به دست می‌آورند بیش از خطرات بالقوه درازمدت ارزیابی می‌کنند. درحالی‌که ممکن است با یک مشکل بزرگ در حال رشد روبه‌رو باشند، چون هنوز اتفاق نیفتاده است، بنابراین آنها به سیگار کشیدنشان ادامه می‌دهند. چند سال بعد، آنها به سرطان ریه مبتلا می‌شوند. آنها این اتفاق را پیش بینی می‌کردند و می‌توانستند از آن جلوگیری کنند، اما چون هنوز با عواقب آن مواجه نشده بودند، تسلیم این انگیزه ناسالم شدند.

"<yoastmark

مثال 2:

همین توالی رویدادها را می‌توان به دنیای شرکت‌ها تعمیم داد. چندی پیش، هر روز در محل کار برای من مسابقه‌ای برای رسیدن به خط پایان بر پا بود. تمام روز توسط کارها بمباران می‌شدم، کاملاً غرق بودم و به‌محض اینکه به خانه می‌رسیدم، از شروع روز بعد احساس ترس می‌کردم. احساس نمی‌کردم که حتی وقت داشته باشم که یک قدم به عقب برگردم و به تصویر بزرگ‌تر مشکل نگاه کنم: بیش از آن چیزی که آماده رسیدگی به آن را داشتم، مسئولیت به عهده می‌گرفتم. تمام روز، هر روز، به مشکلات دیگران واکنش نشان می‌دادم که باید حل می‌شد و در موقعیتی نبودم که خودم آنها را حل کنم. داشتم با سرعت تمام پیش می‌رفتم تا از پا افتادم.

تا زمانی که تصمیم گرفتم با به عهده گرفتن مسئولیت وقتم فعالانه برخورد کنم و با این کار درک بهتری از شغلم به دست آوردم. من با اختصاص ده دقیقه در هر روز صبح برای ایجاد یک استراتژی برای همان روز و اولویت بندی هر کاری که باید انجام شود، شروع کردم. وقتی این کار را انجام دادم، مشکلات کوچکی که در طول روز با آنها مواجه می‌شدم و به یک موقعیت کاری بسیار پر استرس منجر می‌شد، تا حد زیادی در ازای صرف ده دقیقه در هر روز صبح برای حل آن، مشکل از بین می‌رفت. من سرعتی که با آن به سمت از دست دادن توانایی ذهنی‌ام پیش می‌رفتم را کاهش دادم و کنترل زندگی حرفه‌ایم را دوباره به دست خودم گرفتم.

حقیقت این است که مشکلات یکی از این دو کار را انجام می‌دهند:

یا تا زمانی که منفجر شوند، آشکار نمی‌شوند، یا زمانی که هنوز قابل مدیریت هستند قابل حل نیز هستند.

به این فکر کنید که چگونه می‌توان با داشتن یک نگرش فعالانه از وقوع مشکلی در زندگی جلوگیری کرد. آیا مشکل کوچکی می‌بینید که می‌تواند در آینده به یک مشکل بزرگ تبدیل شود؟ یا، آیا فرصتی وجود دارد که می‌توانید در حال حاضر از آن استفاده کنید، اما در عوض می‌نشینید و منتظر می‌مانید تا خودش به سراغتان بیاید؟

نمونه‌های زیادی از مواردی وجود دارد که در آنها فعال (کنشگرا) بودن در مقابل منفعل بودن می‌تواند به طور چشمگیری نتایج را در زندگی شخصی و حرفه‌ای شما تغییر دهد. بیایید نگاهی به برخی عادت‌هایی بیندازیم که می‌توانید برای فعال‌تر بودن در زندگی خود و بهره‌مندی از مزایای این طرز فکر اتخاذ کنید.

6 عادت برای فعال‌تر بودن در زندگی

6 عادت برای فعال‌تر بودن در زندگی
6 عادت برای فعال‌تر بودن در زندگی

1 – مشکلات را پیش بینی کنید

تا آنجا که ممکن است برای رسیدگی به مشکلات، قبل از اینکه واقعاً به عوارض و معضلات بزرگ تبدیل شوند، فکر کنید. چند راه وجود دارد که می‌توانید این کار را انجام دهید. اگر به نوعی در یک نقش یا کار خدماتی فعالیت می‌کنید، ممکن است برای انجام نظرسنجی‌های رضایت مشتری وقت بگذارید تا برخی از مسائلی را که ممکن است از آنها آگاه نباشید را به‌خوبی بشناسید و از تبدیل شدن آنها به یک مشکل بزرگ جلوگیری کنید.

در سایر صنایع، می‌توانید برای تجزیه و تحلیل مشکلاتی که در گذشته هنگام انجام دادن وظایفی که به طور منظم انجام می‌دهید، داشتید، یک قدم به عقب بردارید و رویکرد خود را برای ایمن سازی این مناطق مستعد مشکلات، اصلاح کنید.

شما همچنین می‌توانید با صرف زمان برای تجسم پروژه‌های خود و تحقیق در مورد اینکه چگونه افراد دیگر پروژه‌های مشابه را در گذشته با موفقیت انجام داده‌اند (یا اینکه مردم چه اشتباهاتی مرتکب شده‌اند) از مشکلات احتمالی یک قدم جلوتر باشید.

در مقیاس کوچک‌تر، می‌توانید هر روز زمانی را به بررسی فهرست کارهایتان اختصاص دهید تا ببینید آیا وظایفی وجود دارند که به صورت روزانه انجام می‌شوند یا خیر. به طور معمول، اگر کاری وجود دارد که از انجام آن اجتناب می‌کنید و با نزدیک شدن به مهلت مقرر انجام آن کار، ترتیب اثر ندادن به رسیدگی به آن وظیفه در آینده ممکن است به یک مشکل تبدیل شود، سعی کنید آن را سریع‌تر انجام دهید. زیرا منتظر ماندن تا آخرین لحظه برای انجام دادن کارها تقریباً همیشه منجر به استرس و عوارضی می‌شود که می‌شد از آنها جلوگیری کرد.

2 – یافتن راه حل برای مشکلات

اگر با مشکلی روبرو هستید که پیش ‌بینی نمی‌کردید اتفاق بیفتد، همچنان می‌توانید در یافتن راه حل به صورت فعال عمل کنید. با طوفان فکری و عیب‌یابی مشکل شروع کنید تا زمان و چگونگی شروع آن را شناسایی کنید تا بتوانید به سرعت به علت اصلی آن رسیدگی کنید.

تمرین کنید که با تصمیم گیری راحت باشید و به یک برنامه متعهد شوید. از اینجا، می‌توانید اقداماتی را که باید در آینده برای جلوگیری از تکرار مشکلات انجام دهید، تعیین کنید یا برنامه‌ای برای مدیریت مؤثر مشکل در دفعات بعدی که با آن مواجه می‌شوید، داشته باشید.

3 – برای فعال بودن طرح و برنامه داشته باشید

طرح و برنامه
طرح و برنامه

روز خود را با برنامه ریزی به‌جای اینکه منتظر اتفاقات باشید، بگذرانید. این به شما کمک می‌کند تمرکز خود را حفظ کنید و با کارهای نامربوط منحرف نشوید. عادت کنید در پایان هر روز فهرستی از کارهایی که می‌خواهید روز بعد روی آنها تمرکز کنید، ایجاد نمایید. کارهایی را که در آن روز انجام داده‌اید در مقایسه با آنچه برای انجام آن برنامه ریزی کرده بودید مقایسه کرده و با رتبه بندی آنها بر اساس اهمیتشان، وظایف آتی خود را اولویت بندی کنید.

به‌این‌ترتیب، هر روز خود را با دانستن اولویت‌هایتان در هنگام اتمام کار به پایان می‌رسانید و می‌توانید اولین ساعات صبح خود را با انجام مهم‌ترین وظایف خود شروع کنید. به یاد داشته باشید که برای کمک به برنامه ریزی و مدیریت اولویت‌های خود و تقسیم پروژه‌های بزرگ به اهداف کوچک‌تر و قابل مدیریت، ضرب الاجل تعیین کنید.

لیست کارهایتان به شما دیدگاهی جزئی‌تر به آنچه که باید روی آن کار کنید تا به اهداف بزرگترتان برسید، ارائه می‌دهد. این کمک می‌کند تا شما متمرکز بمانید و خود را در مسیر حرکت نگه دارید و درعین‌حال خطر فراموشی انجام کارهای مهم را کاهش دهید.

این مهم است که تعهدات فعلی خود را درک کنید تا بتوانید ارزیابی کنید که آیا می‌توانید وظایف اضافی را در هر زمان معین انجام دهید یا خیر.

4 به صورت کارآمد فعالیت کنید

توسعه روش‌هایی برای کمک به انجام کارآمدتر کارها می‌تواند به شما کمک کند فعال‌تر باشید.

برای نمونه:

  • نوشتن دستورالعمل‌های رویه‌ای گام به گام برای وظایف اصلی‌تان درصورتی‌که نیاز باشد کسی در غیاب شما مسئولیت‌هایتان را بر عهده بگیرد. همچنین می‌توانید فلوچارتی برای عملیات‌های حیاتی خود ایجاد کنید.
  • آگاهی از خط مشی‌ها و رویه‌هایی که وجود دارد مهم است، چون در این حالت می‌دانید در صورت مواجهه با یک موقعیت غیرمنتظره چه کاری باید انجام دهید.
  • برقراری ارتباط با کارکنان برای همکاری موثر، اجتناب از انجام کارهای مضاعف، و جلوگیری از اتلاف وقت یا منابع
  • با ساده‌سازی فرایندهای خود، توسعه فهرست‌ها، حروف الفبا، کدگذاری رنگ، نگهداری فایل‌ها یا انجام هر کاری که برای شما مفید است تا کارتان قابل اسکن شود، وظایفتان را سازماندهی کنید.
  • برون سپاری کارهایی که وقت گیر و مشغله آور است
  • فرایندهای موجود خود را به طور منظم بررسی کنید تا مشخص کنید چه چیزی کار می‌کند و چه چیزی کار نمی‌کند
  • آموزش با کیفیت بالا را به افرادی که برای شما کار می‌کنند ارائه دهید
  • فضای کاری خود را مرتب و منظم کنید

کارآمد بودن به شما کمک می‌کند فعال‌تر باشید، زیرا زمان لازم را برای تمرکز عامدانه روی انجام کارهای مهم برای رسیدن به اهدافتان را به شما می‌دهد. هر چه زمان کمتری را صرف جستجوی فایل‌های گم شده یا توضیح دادن نحوه انجام کاری به یک همکار کنید، زمان بیشتری برای برنامه ریزی در مورد آینده خواهید داشت.

5 – پیگیری کنید و در کارتان مداومت داشته باشید

پیگیری کنید و در کارتان مداومت داشته باشید
پیگیری کنید و در کارتان مداومت داشته باشید

پیگیری و تداوم از عوامل حیاتی برای فعال بودن هستند. برای پیگیری مواردی که در دراز مدت به نفع شما هستند، به اراده نیاز دارید، به‌خصوص اگر پاسخی دریافت نکنید یا قبلاً از مزایای کوتاه مدت یک موقعیت، بهره برده باشید.

اگر پس از تلاش برای برنامه‌ریزی یک جلسه همچنان منتظر پاسخ هستید یا پس از یک مصاحبه موفقیت‌آمیز پاسخی دریافت نکرده‌اید یا ایمیل مهمی ارسال کرده‌اید که تأیید نشده است، تماس مجدد لازم است. این نه‌تنها به طرف مقابل نشان می‌دهد که موضوع مورد بحث هنوز برای شما مهم و بااهمیت است، بلکه او را وادار می‌کند تا برای کمک به شما اقدامی انجام دهد.

همچنین مهم است مشتریانی را که برای آنها کار کرده‌اید پیگیری کنید تا روابط دراز مدت مثبتی با آنها ایجاد کنید و تجارت خود در آینده را تضمین کنید. شما نمی‌توانید به‌محض اینکه مشتریانتان پولی را برای خرید محصول یا خدمات شما پرداخت کردند، آنها به حال خود رها کنید. شما باید این رابطه را بیشتر تقویت کنید، چه از طریق ایمیل یا رسانه‌های اجتماعی، یا برداشتن تلفن و تماس مستقیم با آنها.

زمانی که به دنبال انجام کارهایی هستید که می‌خواهید پیگیری کنید، به دیگران نشان می‌دهید که ابتکار عمل در دست شماست و تا زمانی که موفق نشوید، دست از کار نخواهید کشید.

6 انطباق و سازگاری را در راستای فعال تر بودن یاد بگیرید

انطباق و سازگاری را یاد بگیرید
انطباق و سازگاری را یاد بگیرید

کسب و کارها دائماً در حال تغییر هستند و توانایی شما برای انطباق با شرایط غیرمنتظره بر توانایی شما برای فعال بودن تأثیر می‌گذارد.

هنگامی که با تغییری مواجه هستید، مطمئن شوید که چرایی تغییر رخ داده را درک کرده‌اید. همچنین باید بفهمید تأثیرات بالقوه تغییر چیست و چگونه باید برای حرکت مؤثر رو به جلو، خود را تطبیق دهید و تغییر مورد نظر را تجزیه و تحلیل نموده و درک کنید.

برای اینکه فعال باشید، بیاموزید که چگونه می‌توانید انطباق با تغییرات را به دیگران بیاموزید و به آنها یاد دهید که چگونه خود را با موقعیت جدید تطبیق دهند. انتقال دادن درک و فهم تغییر به دیگران و اینکه چرا این تغییر رخ داده و فواید آن چیست، بسیار مهم است.

گاهی اوقات باید یک قدم به عقب برگردید و تصویر بزرگ‌تر را ببینید و آن را بررسی کنید. زمانی را برای ارزیابی مجدد کار یا استراتژی خود اختصاص دهید و انرژی مورد نیاز برای حرکت به جلو را دوباره به دست آورید.

اگر با یکی از اعضای خانواده، دوست یا همکارتان درگیری حل نشده‌ای را مدیریت می‌کنید، به‌جای صحبت کردن در محافل، یک قدم به عقب بردارید. به تصویر بزرگ نگاه کنید. به احتمال سوءتفاهم نگاه کنید. با این که شما تا این مرحله با تعارض برخورد کرده‌اید، اما نتوانسته‌اید در حل مشکل، موثر و کارآمد عمل کنید؛ بنابراین برای ارائه یک رویکرد جدید وقت بگذارید یا با دیدگاهی تازه به تعارض و درگیری پیش آمده نگاه کنید.

اگر بتوانید این کار را انجام دهید، حتی ممکن است سهم خود را در ایجاد این تعارض تشخیص دهید و بر اساس درک جدیدتان آن را برطرف کنید.

نتیجه گیری

وقتی از قبل برنامه ریزی می‌کنید، مهارت‌های حل مسئله را توسعه می‌دهید و به طور مؤثر با تیم خود ارتباط برقرار می‌کنید، اشتباه کردن سخت‌تر می‌شود. وقتی فعال‌تر شوید، تأثیری که بر شرایط خود دارید را بهتر می‌شناسید و کنترل زندگی خود را به دست خواهید آورد. این شش عادت را تمرین کنید تا در زندگی خود فعال‌تر شوید و بتوانید از مزایای زندگی ای که می‌خواهید بهره‌مند شوید.

منبع:

 developgoodhabits.com

ترجمه و اقتباس:

حسین شکرگزار

غیاث ‌الدین مشایی

فعال بودن در مقابل منفعل بودن: 6 عادت برای فعال‌تر بودن در زندگی

لینک دانلود فایل PDF

میانگین امتیاز 5 / 5. تعداد آرا: 2

1 دیدگاه برای “فعال بودن در مقابل منفعل بودن: 6 عادت برای فعال‌تر بودن در زندگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *